زندگینامه شهید نعمت الله بنیاسی مسئول ترابری سنگین لشکر 32 انصار
نعمت الله بنیاسی، فرزند محمد و اختر، در بیست و پنجم آذر ماه سال 1341 در روستای بیاج شهرستان اسدآباد به دنیا آمد. از کودکی بسیار فعال و دارای سطح هوش و درك بالایی بود.
در دبستان ابتدایی روستای بیاج تا سوم دبستان مشغول به تحصیل شد. كلاس چهارم ابتدایی تا پایان دوره راهنمایی را در شهر اسدآباد گذراند. رابطه بسیار خوبی با اطرافیان داشت و به همه احترام می گذاشت به همین خاطر جوانی فعال، با تحرك و معاشرتی بود.
نعمت الله به انجام احكام دینی علاقه داشت. به نماز، روزه، نماز جماعت و نماز جمعه اهمیت زیادی می داد و همواره قرآن می خواند. به خواندن نماز اول وقت تاکید بسیار داشت.
در سال های انقلاب، به همراه پدر و برادر بزرگترش در راهپیمایی ها شركت می كرد و در راه پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی از هیچ فعالیت و کمکی فروگذار نبود و فعالیت مستمر در بسیج مستضعفان داشت.
احترام به پدر و مادر و بزرگترها را هیچگاه ترک نمی کرد و همواره به مادرش میگفت: مادر جان، اگر شما از ما راضی نباشید، خداوند هم از ما ناراضی است.
مقابل دستورات پدر و مادرش كوچكترین بی احترامی نمی كرد. با برادر بزرگترش رابطه بیشتری داشت. چون او از همان اوایل پیروزی انقلاب عضو کمیته انقلاب شده بود.
به مطالعه نهج البلاغه، كتاب های شهید مطهری و دكتر علی شریعتی علاقه بسیار داشت و دیگران را نیز به مطالعه عمیق در علوم اسلامی و اعتقادی توصیه می کرد.
به انسان های با دین و معتقد به قرآن علاقه داشت و از انسان های بی دین و بی تفاوت متنفر بود. قصد رفتن به شهر مقدس قم و خواندن درس طلبگی داشت، اما اعتقاد داشت در حالی كه رژیم عراق به جمهوری اسلامی ایران حمله کرده و مملکت در خطر قرار دارد، اگر درس خواندن و زندگی كردن همه اش هم برای رضای خدا باشد نه برای مدرك، اما در حال حاضر رضای خدا در جبهه های جنگ است چرا که امام خمینی امروز جبهه رفتن را به همه چیز مقدم دانسته است.
مادرش می گوید: نعمت الله نمی خواست ازدواج كند ولی من دلم می خواست كه او ازدواج كند و فرزند داشته باشد. از شهر اسدآباد از یك خانواده مذهبی همسری برایش گرفتیم. مراسم خیلی ساده برگزار شد . با همسرش بسیار مهربان بود.
او با خانم پروانه رضازاده ازدواج كرد. حاصل این ازدواج 2 فرزند به نام جواد و معصومه بود که از او به یادگار مانده است.
در اواخر سال 1360 عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و از ابتدای ورود به سپاه و پس از گذراندن دوره آموزشی در شهر باختران به منطقه كردستان برای مقابله با ضد انقلابیون اعزام شد.
در اواخر سال 1362 در عملیات دربندی خان عراق فعالیت گسترده ای داشت. 1364 به مدت 6 ماه به مركز پشتیبانی غرب مامور شد و در قسمت سر جمع داری انجام وظیفه می كرد.
در عملیات والفجر 10 به عنوان مسئول ترابری سنگین در مناطق عملیاتی منصوب شد و از طرف وزیر وقت سپاه پاسداران، آقای رفیق دوست، تشویق نامه حسن انجام وظیفه دریافت كرد.
تا پایان جنگ در مناطق مختلف عملیاتی حضور یافت و در عملیات های مختلف انجام وظیفه کرد و سرانجام در 5 مرداد ماه سال 1367 در عملیات مرصاد و در درگیری با منافقین كوردل به آرزوی دیرینه اش رسید و به مقام شهادت نائل آمد.
پیكر پاكش بعد از تشییع بر روی دستان مردم شهید پرور استان، در بهشت زهرای اسدآباد، استان همدان به خاك سپرده شد.