حماسه بابا، داستان زندگی شهید احمد کوچکی معروف به بابا احمد
شهید احمد کوچکی، پیرمردی 68 ساله بود که از شهرستان فامنین به جبهه های نبرد اعزام شد و پس از رشادت ها و دلاورمردی های فراوان در 5 خرداد ماه 1360 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کتاب حماسه بابا که به همت «عظیم سرو دلیر» جمع آوری شده، زندگینامه شهید احمد کوچکی و شرح خاطرات همرزمان و دوستان بابا احمد است.
این کتاب که در سال 1395 رونمایی شد، از سوی انتشارات صریر و با تیراژ 1000 جلد منتشر شد.
در بخش هایی از این کتاب آمده است:
مادر و پسر همچنان منتظر نشسته بودند و مشهدی احمد هم در مِه اشک آلود، اندوه و غم فرو رفته بود و توان بیرون رفتن از آن را نداشت. دقایقی گذشت. گریه و زاری او فروکش کرد و لب به سخن گشود:
- در خواب دیدم که دو لشکر در مقابل هم ایستادهاند. یکی از لشکرها زیاد بود ولی در سمت تاریکی قرار داشت. لشکر دیگر اندک بود ولی در سمت نورانی قرار گرفته بود. تعدادی سیّد اولاد پیامبر را هم دیدم که دور هم نشسته بودند.
از آنها پرسیدم، "این لشکرها چه کسانی هستند؟" آنها پاسخ دادند، "مگر نمیدانی؟ اینها لشکر کفر و اسلام است." پرسیدم، " به من هم اجازة جنگ میدهید؟" فرمودند، "برو از امام حسین علیهالسّلام که آن لشکر نورانی را فرماندهی میکند اجازه بگیر." من خدمت آن حضرت که این طرف آن طرف میدوید و لشکر را فرماندهی میکرد رفتم. از ایشان پرسیدم، "آیا به من هم اجازة جنگیدن میدهید؟" ایشان فرموند که هنوز نوبت شما نرسیده است. از آن شب به بعد، مشهدی احمد دایم گریه میکرد و میگفت، "پس نوبت من کی میرسد؟"