نامه و وصیتنامه عمیق و پر معنای شهید مصطفی بهرامی به خواهرش به عنوان کادوی عروسی وی
بسم الله القاصر الجبارین و بسم الله المستضعفین
بنام خداوند کوبنده ستمگران و بنام خداوند مستضعفین
سلام و صد سلام به خواهر عزیزم سلام و صد سلام به پروانه ای که در قفس داشتم و افسوس و صد افسوس که قدرش را ندانستم تا اینکه از قفس پرید .
سلام و صد سلام به تو خواهر مظلوم و مسلمان که همیشه آرزویم این بوده و هست که در حد توانایی خودت شناختی نسبت به قرآن پیدا کنی و زندگیت را بر اساس قرآن بسازی.
سلام و صد سلام به کسیکه هنوز امیدم را از او نبریده ام و همچنان با آن حرف ها و نصیحت ها تا آنجایی که خون در بدن دارم او را به راه قرآن خواهم خواند و یک لحظه از این کار باز نخواهم ایستاد.
سلام و صد سلام به تو که این مزیت را بر من داری که دختر هستی و میتوانی در دامان خود مسلمان بپرورانی و نقش والای مادر را در جامعه بازی کنی. پیش از شروع مطلب عرض کنم که در مملکت ما رسم برای است که هر وقت کسی عروسی می کند، هر کس از دوستان و آشنایان هدیه ای به او می دهند و این رسم که فعلا بدین صورت ارتجاعی و منحط و زشت در آمده و معیار محبت و نوع ارزش شده است (و چه بدبخت کسانیکه فکر میکنند هر کس شخص را بیشتر دوست داشته باشد به او هدیه ای گرانبها تر می دهد)
البته این رسم تا آنجایی که من تحقیق کردم اساس آن بر این بوده که وقتی یک پسر و دختر جوان می خواستند زندگی مشترکی را آغاز کنند (و مسلم است که اگر پاک باشند چیزی ندارند) همه جمع می شوند و به اندازه یک زندگی کاملا ساده و ... برای آنها مهیا می کردند تا در ابتدای زندگی دچار مشکلات روزمره نشوند و بتوانند در کنار هم بر اساس استعداد خودشان یک خانواده تشکیل دهند و مرگ بر کسانیکه این رسوم انقلابی و دیگر رسوم مانند آن را که در جامعه ما وجود داشت از بین بردند و آنها را وارونه نمودند و از آنها رسومی زشت برای استمثار و استعمار و استعمار مردم خدا ساختند .
خب بگذریم، خواستم بگویم این چند برگ کاغذ و این کلمات که بر روی آنها نوشته ام تنها هدیه ای است که فعلاً میتوانم از جانب خودم به تو بدهم و بدان که آنها از درون قلب من و از روی یک دنیا مسئولیت و درد و رنج نوشته شده است.
به تک تک کلمات از اول تا آخر گوش فرا ده و بنا به دستور قرآن هر کدام که به نفع تو بود از آن پیروی کن و امید دارم و بسیار هم امیدوارم که به انداز آن، مثلا کباب پز یا پتوی مخمل و یا... چیزهای دیگر که فلان آقا یا خانم یا بستگان برای تو آورده اند این نوشتهها را عزیز بداری و از این نامه هم مانند آنها نگهداری کن که یادگاری باشد از طرف من به تو و اگر خدا خواست و زنده بودم و زمینه مساعد بود و شرایط من و تو اجازه داد و توفیق حضور یافتم آنها را تکمیل خواهم کرد و اگر هم سرنوشت چنان شد که از میان شما رفتم و به دیار ابدی شتافتم همیشه بدان این نوشته ها تنها توشه ای است که از طرف من برای سفر پر پیچ و تاب زندگی آینده تو تهیه شده و به تو داده ام، از آنها بنحو احسن استفاده کن تا بتوانی قدری بیشتر بر این مشکلات که در راه باید با آنها دست و پنجه نرم کنی پیروز شوی. برای ساده شدن مطالب آنها را دسته بندی می کنم و چون وقت بسیار تنگ است بیشتر وارد جزئیات نمی شوم و فعلا یک سری کلیات را به عرض شما می رسانم آنچه که به نظرم می رسد و درباره آنها حضور ذهن دارم کلا به سه دسته تقسیم میشوند که عبارتند از :
1 - امروزه بیگانگی نسل جوان و جدید مسلمان با قرآن و پیشوایان آن مبرم ترین وظیفه مسلمان را به او نشان میدهد که یعنی قرآن را مطرح کردن و اندیشه های علی را آموختن و هر چه زودتر از بین بردن فاصله عمیق بین عمل و حرف مسلمان. تنها راه نجات فرد و جامعه ما بازگشت به قرآن می باشد چنانکه خود حضرت محمد (ص) فرموده" آنگاه که انواع بلا و شدت مانند پاره های شب تاریک درهم آمیخت و شما را فرو پوشید به قرآن بچسبید و به آن پناه برید که قرآن راهنماست و به بهترین راه دلالت و هدایت می کند ". آری راهی که دشمن برای ذلت ما انتخاب کرده است بهترین راه است که برای عزت خود انتخاب کنیم بازگشت درست از همان راه که او ما را برده است. باز آوردن قرآن از قبرستان به خانه و تلاوت آن از این پس برای زندگان و فرود آوردن آن از بالای رف و باز کردن آن در پیش روی. قرآن این دریای بی کران و اقیانوس ژرفی که براستی در میان ما هنوز ناشناخته است و اسرارش همچون اسرار اعماق دریاها در سینه نهفته است و خلاصه برنامه های برای تکامل یافتن فرد و جامعه در بر دارد و ما امروز به آن سخت نیازمندیم (توجه کن می گویم نیازمندیم) و نه اینکه اعتقاد داریم یا اینکه اعتقاد نداریم زیرا ما همه غالبا به قرآن اعتقاد داریم اما این اعتقاد بدون آگاهی است و همین اعتقاد بدون شناخت به ضرر ما تمام می شود، چون تمام انرژِی ما را میگیرد مثلا علی و فاطمه و حسین و... را نمی شناسد این کتاب با کتاب شاهنامه چه فرقی دارد نمی گویم قرآن بخوان و ثواب ببر نمی گویم قرآن بخوان تا برای مردگان رحمتی باشد نمی گویم قرآن بخوان تا صدایت خوب شود نمی گویم قرآن بخوان تا بار گناهانت پاک شود نمی گویم قرآن بخوان تا اینکه تظاهر به دینداری کنی و مردم را گول بزنی و.... میگویم قرآن بخوان و خوب و با دقت به سخنان آن گوش فرا ده و بدون معنی از آن نگذر و بفهم و بگذره تا همان قرآن تو را به بهترین راه رهبری کند و در زندگی دنیا موفق و پیروز باشی و در آخرت هم جزء رستگاران و در لذت ابدی بسر بری .
2 - دومین مسئله که برای تو امری ضروری است و باید فوق العاده به آن اهمیت دهی ، آنست که به مناسبت ازدواج و ورود تو از یک محیط به محیط دیگر وظائف و حقوق و تکالیف تا زمانی برای تو پدید آمده که رعایت نکردن آنها موجب تصادمها، فسادها و بدبختی هایی خواهد شد. بدانکه زندگی مشترک بدون توافق و تفاهم و انجام وظائف متقابل امکان پذیر نیست و اگر بنا شود در اینجا هر کس جانب خود را بگیرد و بخواهد دیگری را تحت تسلط خود در آورد امر خانواده تباه و نسل ضایع خواهد شد. بدانکه در اسلام حقی بالاتر از حق شوهر نیست زن مسلمان باید برای شوهرش دوستی صمیم و پاک و مخلص باشد. از شوهرش به همانگونه که هست استقبال کند و هیچ چیز را معادل او درست نداشته باشد. وسادئل آرامش و راحت شوهر را فراهم کند. بدان نیروی اخلاقی و روحانی در یک زن بیشتر شوهر را جلب می کند تا جمال و زیبایی او. زن مسلمان شوهرش را از نگرانیهایی که او در روز با آنها مواجه بوده نجات بخشیده و تسکینش می دهد و... زن مسلمان در برابر شوهر متواضع و فروتن می باشد. زن مسلمان در آرایش و خود آرایی به تناسب زمان گام برمیدارد بدانگونه که شوهرش جز به او رضا نمی دهد و غیر او را نمی خواهد. زن مسلمان در تمام موارد زندگی چه در داخل خانواده و چه در خارج یار و کمک کار شوهرش می باشد. زن مسلمان با زبان طعنه و کنایه (که عملی بسیار زشت است) هیچوقت شوهر خود را نمی آزارد. زن مسلمان در جنبه صرف مال و امور اقتصادی خانواده راه اعتدال را پیش میگیرد و در این امر با شوهر مدارا می کند و هیچوقت او را بر امری که قدرت آنرا ندارد وادار نمی نماید و او را شرمسار نمی کند در روایات اسلامی پر خرجی زن در خانواده امری شوم و ناپسند شمرده شده است زنی که هر روز به بهانه طلا و جواهر و... همسر را آزرده کند خانه را به نکبت کشانده بدان پیامبر بزرگ اسلام فرمود مردان را دو چیز هلاک می کند یکی جمع مال و یکی ترک دانش و زنان را هم دو چیز هلاک می کند یکی درخواست طلا و یکی درخواست لباس. زن مسلمان باید در مقابل شوهر صبور و آرام باشد و هیچوقت شوهر را سوال پیچ نمی کند و با او به جنگ بر نمی خیزد تا از کارهای او سر در بیاورد که مثلاً او در کجا بوده و با که بوده است. از مهمترین کارهای زن مسلمان اطاعت عاقلانه از شوهر، جلب رضای او و کسب اجازه از او حتی در اعمال مشروع می باشد.. در این قسمت بسیار بسیار چیزهای دیگری وجود دارد که وقت بازگو کردن یکایک آنها نیست و خودت باید ضمن تجربه و عمل آنها را یاد بگیری و انشاء الله در آینده به ما هم یاد بدهی.