دلنوشته هایی که بوی شهادت را می داد

انتشار دست نوشته شهید «محمدرضا ترکیان» در سالروز تولدش

شهید محمدرضا ترکیان در تاریخ 11 بهمن ماه 1345 متولد شد و در تاریخ 11 بهمن ماه 1365 در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه مفقود می شود. و پس از 10 سال در تاریخ 11 بهمن ماه سال 1375 ضمن تفحص پیکر پاکش به آغوش خانواده باز می گردد.
نوید شاهد گلستان: امروز را مفتخر است با سالروز ولادت شهید گلستانی به نام «محمدرضا ترکیان»یازدهم بهمن 1345، در شهرستان ساری دیده به جهان گشود.پدرش حسین و مادرش خیرالنسا نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه در رشته برق بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یازدهم بهمن 1365، با سمت کمک آرپی جی زن در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه بر جا ماند و سال 1375 پس از تفحص، در گلزار شهدای امامزاده یحیی بن زید شهرستان گنبدکاووس به خاک سپرده شد.

دلنوشته های که بوی شهادت را می داد

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاس خدائیکه که اول است و پیش از او اولی نبوده و آخر است.و پس از او آخری نباشد.(صحیفه کامله سجادیه) و آن خدای که در دل انسانها مهربانی جای داد.

و آن خدای را که عقل داد تا بیندیشیم...

و آن خدای را که دنیا آفرید، بجز جستجو و یافتن خودش، سلام بر پدر و مادر گرامی خودم که اول اطلاعت از خداست.

«محمدرضا ترکیان» + دست نوشته

دوم از آنکه پدر و مادر

پدر و مادرم ببخشید من راه به مقام فاطمه زهرا(س)، به آن یگانه زنی که دختر رسول خدا بود، و مادر حسین (ع) و همسر مولای علی (ع) ببخشید.

خداوند اطلاعت از پدر و مادر، اطلاعت کردن از من است واجب باشد که از این دین دفاع کند، باید جدم بردارد. و از این دین اسلام و قران و آئین و سنت پیامبر من (خدا می گوید) دفاع کند.

دیگر چیزی ندارم بگویم جز: از همسایگان عذرخواهی کنید از این که اذیتشان کردم و موجب ناراحتیشان شدم در این چندی عمر، از آنها از طرف من بخششو حلالیت بخواهید.

خداحافظ خواهرم، برادرانم

بلخصوصی خداحافظی از

«پدر و مادر عزیز و پر ارزش خودم»

یک کودک عسل را بهتر از یک شیرینی دوست دارد و همینطور دوست دارد که هم عسل و هم شیرینی داشته باشد. مهربانی خداوند عسل است و مهربانی مادر و پدر شیرینی من هم مهربانی خدا را بهتر می خواهم.

من هم همچون کودک دوست دارم دنبال عسل بروم و عسل را بخورم. و هم می خواهم، هم عسل را و هم شیرینی را برای خودم بگیرم.

«محمدرضا ترکیان» + دست نوشته

خاطره به روایت مادر گرانقدر شهید محمدرضا ترکیان

محمدرضا موقعی که عازم جبهه شده بود با چهره ایی خندان و با خوشرویی تمام با همه کسانی که برای بدرقه او آمده بودند خداحافظی کرد و دست برگردن من انداخت و گفت مادرم از من راضی باش و حلالم کن که پس از چند دقیقه در آغوش یکدیگر به او گفتم رضا جان برو خدا به همراهت و خدا پشت و پناه تو و همه رزمندگان اسلام و او پس از گرفتن رضایت از من جدا شد و خداحافظی کرد.

و شهید محمدرضا ترکیان در تاریخ 11 بهمن ماه 1345 متولد شد و در تاریخ 11 بهمن ماه 1365 در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه مفقود می شود. و پس از 10 سال در تاریخ 11 بهمن ماه سال 1375 ضمن تفحص پیکر پاکش به آغوش خانواده باز می گردد.

«محمدرضا ترکیان» + دست نوشته«محمدرضا ترکیان» + دست نوشته

اشعار شهید گررانقدر:

گر دوستی

ای دوست بدان در جهان همه نیازمند یک کس اند

آن کس اگر دیده شود خود نیازمند است

اگر ماده باشد باز هم نیازمند

پس نباید آنکس ماده باشد و دیده شود

آری اوست خداوند عالمین

اوست رب العالمین و نیازمند کسی نیست

گر دوست نیست و دشمنی؟ تو هم بدان

و خنجر از پشت میزنی

الهی تو ببخش مرا...

منبع:پرونده فرهنگی شهدا، اداره هنری، اسناد و انتشارات
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۱
انتشار یافته: ۳
صفدر توفیقی پسردایی شهید عزیز
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۱۱ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۹
0
0
خدایش بیامرزه انشالله ما هم لیاقت پیدا کنیم تا راهرو شهیدان بدون مزد ومواجب ازدنیا باشیم ودور از هرگونه جاه طلبی ارزش صالحان ونیکان راحفظ نمائیم
صفدر توفیقی پسردایی شهید عزیز
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۱۱ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۹
0
0
خدایش بیامرزه انشالله ما هم لیاقت پیدا کنیم تا راهرو شهیدان بدون مزد ومواجب ازدنیا باشیم ودور از هرگونه جاه طلبی ارزش صالحان ونیکان راحفظ نمائیم
سروش
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۱۸ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۶
1
0
سلام. دایی من بود. افسوس....
از اینکه از آنها جا مانده ایم....
امید که به آنها بپیوندیم....
امید به عدالت و ظهور منجی بشریت...
من که نتوانستم راه او را هنوز بروم ولی امیدورام بالاخره برسم
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده