گزارش مستند صدا و سیمای مرکز همدان از عملیات کربلای 5/جنوب بصره جزیره شلحه/قسمت اول
سنگینی شرایط دشوار پس از عملیات کربلای 4 ضرورت انجام عملیات دیگری را ایجاب میکرد. عملیاتی که پیروزی آن تضمین شده باشد و ضمنا از جنبه نظامی و سیاسی بسیار ارزشمند باشد تا آثار نامطلوب عدم فتح کربلای 4 را جبران کند.
فرماندهان و رزمندگان ایرانی در میانه تردید و امید، 19 دی به خط شلمچه زدند و عراقی ها در جشن پیروزیشان در کربلای 4 حسابی غافلگیر شدند. روش و منش چاپلوس پروری صدام از دلایل اصلی این غافلگیری بود.
حمدانی از فرماندهان گارد ریاست جمهوری عراق میگوید: حمله (کربلای4) ایران به کلی شکست خورد و رقابتی میان فرماندهان سپاه سوم و هفتم عراق که همیشه موفق بودند، پدید آمد. فرمانده سپاه سوم، طالی الدوری برای اینکه نشان دهد ایران را شکست داده است، آمار و ارقامی از تلفات فوق العاده سنگین نیروهای ایرانی ارائه داد که غیر منطقی به نظر می رسید.
ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه هفتم هم میدانست که باید مطابق میل صدام رفتار کند. او هم آمارهای غیر واقعی داد. آمارهایی که تقریبا خندهدار بود. اما صدام رضایت داشت چون پس از فاو، این دروغگویی ها تسکینش می داد. فرماندهان می گفتند با تلفات سنگینی که به ایرانیها وارد شده، می توانیم همه نفس راحتی بکشیم. فرماندهانی که مدت ها در جبهه بودند به مرخصی رفتند و آماده باش لغو شد.
مردم در جامعه هم آمارها را باور کردند و می گفتند تا ایرانیها عملیات دیگری شروع کنند، حداقل شش ماه زمان میخواهند. ایرانی ها کمتر از دو هفته بعد حمله کردند و دروغها برملا شد. معلوم شد فرماندهان تلفات ایرانی را 10 برابر بیشتر اعلام کردهاند.
ارزشمندترین منطقه موجود، شلمچه بود که دشمن در آن مستحکمترین مواضع و موانع را داشت، به طوری که عبور از آنها غیرممکن مینمود و با توجه به اصول نظامی شناخته شده و محاسبات کمی، ضریب موفقیت بسیار ناچیز بود و بالطبع تضمین پیروزی از سوی فرماندهان عملیات را غیرممکن میساخت لیکن ضرورت غیر قابل انکار ادامه جنگ در آن موقعیت و لزوم تسریع در تصمیمگیری پس از عملیات کربلای 4 سبب گردید که صرفا برای انجام تکلیف و با امید به نصرت الهی، تمامی نیروهای خودی اعم از رزمنده و فرمانده برای عملیات بزرگ کربلای 5 آماده شوند.