اللهم الرزقنى توفيق الشهاده فى سبيلك
بسم الله الرحمن الرحيم
اينجانب حسن صوفى فرزند محمد على صوفى شماره شناسنامه 467 متولد 1341 آستانه عزيمتم به ميدان عمل، لازم ديدم مسائلم را بنويسم شايد انشاءا... توفيق حاصل شود به ديدار دوست بروم، چرا كه در طول زندگانيم بويژه در طول مدت فعاليتم در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى دنيا را آزمايشگاه ديدم و چون آزمايش ميكنند بايد بيشتر بكوشيم و هيچ هدفى راضیم نمى كرد و هيچ مقصدى مرا قانع نمى كرد، الا مطلب اصلى.
در چنين مواردى لازم بود بدليل ضرورت كارى، سلام هاى اضافى بدهم اين را هم ضرورت نديدم ، ولى دلم جاى ديگر بود ، و اصلا روحم با اينها سازگارى ندارد.
به هرحال فعلا قبل از اينكه مطلب فرعى را بيان كنم لازم است در مورد مسائل زندگانيم بگويم. پدر و مادرم فراوان براى من زحمت كشيده اند بخصوص مادرم كه متاسفانه كارهاى سپاه اجازه نداد چند روزى ايشان را به زيارت ببرم ولى از برادر عزيز و سرور گراميم درخواست دارم كه ترتيبى دهد تا مادرم ساليانه يكبار به زيارت برود، همچنين از اين مسئله كه نتوانستم دين خود را نسبت به پدر و مادرم ادا كنم، از خداوند سبحان و والدينم تقاضاى عفو دارم.
بنده در مدت خدمتم در سپاه هيچگونه سودى به اين نهاد خونبار و جوشيده از خون نداشتم. هيچگونه چشم داشتى هم بعد از رحلتم ندارم. از پدر و مادرم و از خواهران عزيزم و از جعفر و سعيد و وحيد و عباس مى خواهم در صورتى كه از من ناراحتى ديدند عفو كنند.
از مادر عزيز و خواهرانم و ساير اقوام مى خواهم حجاب اسلامى را كاملا رعايت نمايند، از عباس و جعفر و سعيد مى خواهم بعد از رسيدن به سن قانونى در جبهه هاى دفاع از انقلاب، جنگ يا غير جنگ حضور داشته باشند.
از پدر و مادرم مى خواهم بخاطر نبودن من هيچگونه غم و اندوهى نداشته باشد و براى سلامتى رهبر زمانمان دعا كنند.
از پدر و مادرم مي خواهم بعد از رحلتم با سينه سپر و روحيه باز بجاى مراسم عزا جشن گرفته و لباس شاد پوشيده و از خدا سپاسگذارى كنند بخاطر نعمتش به خانواده ما.
همچنين در مراسم بگوئيد مسئله اصلى جنگ است و آرزو داشتم پيروزى اسلام بر كفر صدامى را خانواده شهدا و مفقودين ببينند كه انشاءا... تحقق پيدا خواهد كرد.
از پدر و مادرم مى خواهم دعاى كميل و نماز جمعه را ترك نكنند و مراسم عزادارى حسين و ائمه را ترك نكنند و بچه ها را ترغيب كنند در مراسم شركت كنند چرا كه رمز پيروزى توسل به حسين است در مورد وسايل رفاهى كه بنياد شهيد در اختيار خانواده ما قرار مى دهد به هيچ وجه شما نگيريد و بنده به هيچ وجه حاضر نيستم دولت جمهورى اسلامى كه دولت مستضعفين است تحت فشار قرار گيرد.
والسلام.
اللهم الرزقنى توفيق الشهاده فى سبيلك
العبد مشتاق الشهاده.
25/12/63 ساعت 5/7 بعد از ظهر.
