آلبوم تصاویر/ سردار شهید سعید شالی مدیر داخلی قرارگاه خاتم الانبیاء(ص)
سال 1338 در همدان کوچه شالبافان به دنیا آمد و در محيط خانواده ای مذهبی پرورش یافت. وقتی به مدسه رفت علاوه بر اينکه محصلي تيزهوش و مستعد بود به همکلاسی هایش در یادگیری درس کمک می کرد و با رفتار و گفتار پسندیده خود مشوقی بود برای جذب آنها به سمت فعالیت های مذهبی.
ضمن اشتغال به تحصیل، جان و دلش را با تعلیمات قرآنی و فعالیتهای مذهبی نوری تازه بخشید و تحصیلاتش را هم تا گرفتن مدرک دیپلم ادامه داد و پس از این مقطع همزمان با اوجگیری نهضت اسلامی به پیروی از خمینی کبیر (ره) به صحنه مبارزه قدم گذاشت و به مخالفت با رژیم شاه برخاست.
سعید یکی از مبارزین شاخص و انقلابی همدان در سال های پر التهاب و خطرناک منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی بود. در کنار تحصيل و یادگیری علوم در تظاهرات و مبارزات مردمی بر علیه حکومت شاه فعالانه شرکت داشت.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با سمت مسوول کارگزینی وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همدان شد. او سپاه را بهترین نهاد برای خدمت به مردم و انقلاب می دانست. همیشه سعی داشت با رفتار خود دیگران را به انجام کارهای خوب رهنمون سازد. وی علاوه بر خدمت به نظام، دروس حوزوی را نیز در محضر اساتید حوزه آموخت.
با آغاز تهاجم ارتش عراق به مرزهای جمهوری اسلامی ایران و شعله ور شدن آتش جنگ سعید کمترین تردیدی به خود راه نداد و به جبهه رفت. او در جبهه هر کاری که بود انجام می داد. از حضور در عملیات گرفته تا کارهای خدماتی و تدارکاتی.
همزمان با تهاجم نیروهای عراقی و تعدادی از کشورهای عربی به مرزهای ایران, ارتش رژیم اشغالگر قدس نیز به لبنان حمله برد و با بی رحمی تمام بخش های زیادی از این کشور را به اشغال خود درآورد.
سعید با مشاهده مظلومیت و تنهایی مردم این کشور در برابر نظامیان خون خوار صهیونیست، در سال 1361 در آستانه حمله اسراییل به لبنان مدت شش ماه به کمک مردم مظلوم لبنان شتافت و مسوولیت مقر «بنی شعیب» را بر عهده گرفت تا با آموزش و سازماندهي جوانان لبناني به مبارزه عليه صهيونيسم غاصب بپردازد. مدتي در لبنان حضور داشت و در این مدت کوتاه سعی کرد تجارب و آموخته هایش را به مدافعین لبنانی منتقل کند.
زمانی که به ایران بازگشت، دوباره عزم رفتن داشت اما سردار محسن رضایی (فرمانده کل سپاه) او را به مدیریت داخلی قرارگاه «خاتم الانبیاء(ص)» منصوب کرد. سعید در عملیات والفجر 2 دلاورانه پانزده قبضه خمپاره شصت میلیمتری را روی یکی از ارتفاعات مستقر نمود.
سرانجام در عملیات والفجر 4 و در 29 آبان ماه 1362 به همراه صمد یونسی از تیپ حضرت رسول (ص) در سن 24 سالگی و در حالی که در پاهایش پلاتین بود و برای راه رفتن از عصا کمک میگرفت، در ارتفاعات «کانیمانگا» در منطقه مریوان جانش را فدای دوست کرد و پر کشید. لکن تا پانزده سال پیکر مطهرش در غربت باقی ماند.
پس از سالها دوري از وطن توسط جستجوگران نور شناساییی شد و با انتقال به همدان بر دوش مردم قدر شناس این شهر تشییع و به دست ملاکه آسمان سپرده شد.