وصیت‌نامه شهید علی اصلانی؛
چهارشنبه, ۱۸ تير ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۲۹
نوید شاهد _ در وصیت نامه شهید علی اصلانی آمده است: خدايا من دوست دارم همچون شمعی بسوزم و راه را بر ديگران روشن نمايم، فقط از تو می‌خواهم که وجود مرا تباه نسازی و اجازه دهی تا آخر بسوزم و خاکستری از وجودم باقی نماند.

به گزارش نوید شاهد همدان، شهید علی اصلانی در نخستین روز از شهریورماه 1347 در روستای سیمین زاغه از توابع شهرستان بهار متولد شد. پدرش محمد کشاورز و مادرش سکینه خانه دار بود. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت و سرانجام در ششم مرداد 1367 در تنگه چهارزبر اسلام آباد غرب هنگام درگیری با گروهک های ضدانقلاب براثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر این شهید بزرگوار در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

در وصیت‌نامه این شهید می‌خوانیم:

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ و أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰهِ و أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيًا وَلِيُّ ٱللَّٰهِ

سوره آل عمران : قال الله الحکیم فی کتابه الکریم: وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ ۖ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (سوره آل عمران)

و به تحقيق یاری‌نمودن شما را خداوند در جنگ بدر و (حال‌آنکه) شما خوار بوديد پس بترسيد(از نافرمانی) خداوند بزرگ شايد شما شکرگزار باشيد.

سپاس خداوند بزرگ را که قدرت تشخيص حق از باطل را به من عطا فرمود و در تمام مشکلات و مراحل مختلف زندگی راهنمايی نمود و درود و سلام فراوان به پيشگاه ولی‌الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشريف حضرت مهدی(ع) و نايب برحقش امام خمينی.

اينجانب علی اصلانی وصيت خود را حول محور زير آغاز می‌نمایم، اولين مطلبی که می‌خواهم عرض کنم با امت شهيدپرور و قهرمان ايران است و آن اينکه بايد بدانيد شما در لحظه‌ای از تاريخ قرارگرفته‌اید که خداوند مسئوليت حصول 14 قرن مبارزه و تلاش شيعه را که بر روی رود خون شنا کرده و تا به اينجا رسيده را در اختيار شما گذارده و بدین‌وسیله شمارا مورد آزمايش خود قرار داده است و بدانيد که خداوند شمارا در اين مرحله از تاريخ به‌وسیله سه عامل بزرگ مورد آزمايش قرار داده است، اولين آزمايش پيروزی بزرگ انقلاب اسلامی ايران بود و دومين آزمايش شروع جنگ و تحميل آن بر ملت مظلوم ايران و سومين آن‌که از همه مهم‌تر و مشکل‌تر است، ادامه جنگ تا پيروزی نهايی و تثبيت انقلاب می‌باشد و خداوند در اين آزمايش امام را به‌وسیله امتش و امت را به‌وسیله امامش مورد آزمايش خويش قرار داده است و بدانيد که ادامه جنگ توأم با بسياری از نارسایی‌ها و ساير مشکلات می‌باشد، ولی درنهایت پيروزی از آن مسلمين و مستضعفين است و اين وعده ايست که خداوند بزرگ در قرآن کريم سوره بقره آیه 214 داده و می‌فرماید: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ ۖ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ».

آيا پنداشته‌اید که در داخل بهشت می‌شوید و حال‌آنکه هنوز شما مانند سرگذشت پيشينيان شما نيامده که گرفتار پريشانی و رنجوری می‌شوند و بر خويشتن بلرزيدند تا آنجا که پيامبر و کسانی که ايمان آورده بودند گفتند پس ياری خداوند کی می‌رسد؟آگاه باشيد که ياری خداوند نزديک است و آيه شریفه‌ای که تلاوت شد آیه‌ای است که در جنگ احد که سخت‌ترین جنگ مسلمانان بود و شکست هم نصيب آن‌ها گرديد واردشده، خداوند به آنها وعده ياری و نصرت می‌دهد و يا همان‌طوری که در آيه شريفه اول عرايضم تلاوت شد خداوند جنگ بدر را به‌عنوان‌مثال برای ما مطرح می‌نماید و در ادامه می‌فرماید، ما ده هزار ملائکه را در آن عمليات به کمک شما فرستاده‌ایم و پيروزی را از آن شما قرار داده‌ایم و حال‌آنکه شما خوار و ضعيف بوديد، پس بترسيد از خداوند و اطاعت او را نمائيد.

پیروزی ها موجب غرورتان نشود

من به شما امت حزب‌الله عرض می‌کنم که نبايد اين پیروزی‌هایی که خداوند بر شما ملت نهاده و به شما اين توفيق را داده که به‌وسیله شما کافران را نابود سازد، باعث غرورتان شود و خداوند بزرگ را فراموش کنيد که همه اينها خواست اوست و اين همان وعده ايست که خداوند به پيامبرش می‌دهد و می‌فرماید ما روزی مستضعفين را حاکم بر زمين خواهيم کرد و در رابطه با جنگ و شرکت فعال در آن از هيچ تلاشی دريغ نورزيد که در قيامت در پيشگاه خداوند بزرگ هيچ توجيهی نداريد که نزد او پذيرفته باشد برای اينکه امروز حجت برای ما تمام است و اميدوارم که در اين رابطه خداوند شما را ياری دهد.

مطلب ديگری که می‌خواهم عرض کنم در رابطه با خانواده صبور و مقاومم می‌باشد، مادرم اگر می‌بینی که امروز فرزندت در سنگر اسلام و دفاع از قرآن به کربلای ايران سفرکرده و در مقابل کفار بعثی خون خود را هديه به اسلام می‌کند، اين به خاطر همان وظيفه ايست که خداوند بزرگ بر دوش ما نهاده و بدان که من با حرف هيچ کس نرفته‌ام فقط به خاطر خدا و نگهداری از آب‌وخاک و در روز قيامت نزد اين شهيدان روسفيد باشم و ای مادر اگر در اين امر خطير و آزمايش الهی صبر نمودی و در قيامت در برابر فاطمه زهرا(س) سربلند و روسفيد خواهی بود.

مادرم همچون فاطمه زهرا(س) صبور باش

مطلب ديگر، مادر خدايی نکرده برای من ناراحت نباشی و اصلاً به خودت ناراحتی راه مده همچون فاطمه زهرا(س) صبردار باش و بدان که من اصلاً فرزند تو نبوده‌ام و از تو خيلی متشکرم که چنين من را پروريد و ای‌کاش مادر هزار جان داشتم فدای اين امام و اين انقلاب می‌کردم.

مطلب ديگر، خواهرم شما هم صبری زينب وار و پيام شهدای اسلام را همچون زينب به اعماق و اعصار برسانيد و پاک‌دامنی و تقوای الهی را فراموش نکنيد تا ان‌شاءالله شما هم رستگار شوی.

برادرانم در برابر دشمن استوار باشید

مطلب ديگر، برادران اميدوارم که از دست دادن برادرت اصلاً ناراحت نباشيد و همچون کوه استوار، در برابر دشمن باشيد و مطلب ديگر پدربزرگ عزيزم و مادربزرگ عزيزم شما حق بزرگی بر گردن من داريد و بايد ببخشيد که نتوانستم اين زحمات شمارا جبران کنم و از شما حلاليت می‌خواهم و از شما هم عموهايم یکی‌یکی اميدوارم که خداوند شما اجر دهد و من از خداوند می‌خواهم که در اين راه به من کمک کنيد تا که من راه شهادت را پيدا کنم.

خدايا من دوست دارم همچون شمعی بسوزم و راه را بر ديگران روشن نمايم، فقط از تو می‌خواهم که وجود مرا تباه نسازی و اجازه دهی تا آخر بسوزم و خاکستری از وجودم باقی نماند.

خدايا از دنيا خسته‌ام و دل‌شکسته‌ام و روح پژمرده‌ام خواهش پرواز دارم، ای خدای بزرگ تو را شکر می‌کنم که راه شهادت را بر من گشودی و دریچه‌ای پرافتخار از اين دنيای خاکی به‌سوی آسمان‌ها باز کردی، لذت‌بخش‌ترین اميدهايم را در اختيار گذاشتی و به اميد استخلاص تحمل همه دردها، غم‌ها و شکنجه‌ها را ميسر نمودی.

ای خدای بزرگ می‌دانم تو امروز مرا در محک امتحان قراردادی و می‌خواهی فداکاری مرا بسنجی، می‌خواهی استعداد و تجربه‌های مرا مورد آزمايش خود قرار دهی. ای خدای بزرگ مرا ياری ده، ای خدای بزرگ دست از اين جهان شسته‌ام و برای ملاقات تو به کربلای ايران آمده ام و از تو می‌خواهم که مرا با اصحاب امام حسين(ع) محشور گردانی و اگر جنازه من به دستتان رسيد جنازه‌ام را در دره حياط بالا يعنی خانه پدربزرگم بر زمين بگذاريد و چند کلمه مصيبت بخوانيد تا که مردم بيدار شوند و بدانند که اين دنيا محل گذار است. اين همان علی اصلانی بود که در اينجا به دنيا آمد و ای مردم بياييد دست از کارهايی که می‌کنید که از دين خدا به دور است دوری‌کنید و به گفتار خدا عمل کنيد.

و در آخر از تمامی فامیل‌ها و دوستان و اهالی روستا می‌خواهم که هر بدی و خوبي که نبوده است، دیده‌اند بنده را از صميم قلب حلال کند.

والسلام عليکم و رحمت‌الله وبرکاته

الهي رضا برضائک-تسليما لامرک

مورخه 3/2/66 وصیت‌نامه پاسدار شهيد علي اصلاني در کاغذ جداگانه نوشته‌ام و داخل صندوق خودم است مربوط به خانواده خود است.

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خمينی را نگهدار.

عمر ما بکاه به عمر او بيفزا  آمين يا رب‌العالمین

خدایا وجودم را شمعی برای روشن کردن راه دیگران ساز

خدایا وجودم را شمعی برای روشن کردن راه دیگران ساز

خدایا وجودم را شمعی برای روشن کردن راه دیگران ساز

خدایا وجودم را شمعی برای روشن کردن راه دیگران ساز

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده