نوید شاهد گلستان به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت شهید بروانی، اقدام به معرفی این شهید والا مقام را نموده است که در ادامه می‌خوانید.
به گزارش نوید شاهد گلستان؛ شهید محمدباقر بروانی، چهاردهم آبان 1341 در روستای نوکنده از توابع شهرستان بندرگز چشم به جهان گشود. وی فرزند چهارم یک خانواده هفت نفری بود. پدر و مادرش به احترام پدر بزرگش که مردی درستکار بود نام ایشان یعنی محمدباقر را انتخاب کردند. به همین دلیل مورد لطف خانواده مادری قرار گرفت.

D

دوران کودکی 

محمدباقر، در دامان پدر و مادری مهربان، با تقوا و پرهیزگار پرورش یافت. از همان دوره کودکی فریضه نماز را با عشق به جا می آورد و همیشه با پدر به مسجد جامع روستا می رفت.
در خانه همیشه پدر جلوتر می‌ایستاد. محمدباقر و برادرانش محمدجعفر و صفرعلی کمی عقب‌تر می‌ایستادند. بدین طریق نماز را پا به پای پدر می آموختند. 
پدر از همان ابتدا نام محمدباقر را در مکتب خانه در محضر معلم قرآن ثبت نام کرد تا به فراگیری این کتاب آسمانی و فرامین آن مشغول شود. 
محمدباقر و محمدجعفر دو برادر دوقلویی بودند که برعکس تمام بچه‌های همسن و سال اطراف خود که به شیطنت و بازیگوشی مشغول بودند بسیار آرام و گوشه گیر بودند. 

دوران تحصیل

پس از گذراندن دوران پُرنشاط کودکی و گذشت هفت بهار از عمرش در همان زادگاهش نوکنده روانه مدرسه شد. مدیر مدرسه به دو برادر دوقلو نگاهی کرد و گفت: ببینم کدام یک از شما برای پدر افتخار می آفرینید؟
 محمدباقر در دوران ابتدایی با آموزش‌های معلم معتقدش، علاوه بر خواندن و نوشتن درس شهامت و شهادت را نیز آموخت. 
او پس از طی مراحل ابتدایی دوره راهنمایی را در مدرسه قابوس ابن وشمگیر نوکنده در سال 1360 به پایان رساند. 
از آنجا که پدر به پیشه کشاورزی مشغول بود و کشت محصولات در آن زمان با مشکل مواجه شده بود لذا فقر مالی حاکم بر خانواده مانع از ادامه تحصیل وی شد. او پس از ترک تحصیل بنا به درخواست پدر در حوزه علمیه ثبت نام نمود و تا مدتی طلبگی را در حد ابتدایی آموخت. 

D

دوران جوانی

محمدباقر به کتاب و کتاب خوانی بسیار علاقمند بود. او اوقات فراغت خود را به کتابخانه مسجد روستا رفت. او به مطالعه کتاب های استاد مطهری و شهید دستغیب علاقه زیادی نشان می داد؛ همچنین به پدر در کارهای کشاورزی و دامداری کمک می کرد. 
با اولین نشانه های انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی در تظاهرات و راهپیمایی شرکت می نمود. 
محمدباقر، وقتی به سن ازدواج رسید به خانواده اش در مورد یکی از آشنایان که دورا دور به او علاقمند شد بود صحبت کرد تا برای ازدواج به خواستگاریش بروند ولی خانواده دختر با شرایط آنها موافقت نکرد. محمد باقر معشوقه زمینی را رها کرد. سرنوشت چیز دیگری برایش رقم زد. خداوند حوریه بهشتی را برای پاک مردانی همچون او مقرر نمود. 

اعزام به جبهه

با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به فرمان امام عزیزمان در بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بندرگز ثبت نام و پس از گذراندن دوره آموزشی با پیوستن به سربازان امام زمان «عج» و دیگر برادران عازم جبهه شد و پس از درگیری با گروهک منافقین در جنگ داخلی در منطقه گودان کردستان در تاریخ هجدهم آبان 1360 بر اثر اصابت ترکش گلوله به ران زخمی و به مدت ده روز در بیمارستان بستری شد.

شهادت

پس از معالجه در روستای نوکنده به فعالیت های خود ادامه داد و پس از مدتی در سال 1361  به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. پس از آموزش نظامی توسط نیروهای ارتش لشگر 1377 خراسان مجددا به جبهه اعزام گردید و آخرین سمت او در جبهه عقیدتی بود و سرانجام در خرداد سال 1363 در منطقع عملیاتی کوشک به فیض شهادت نایل گردید. 

خبر شهادت

بعد از شهادت، پیکر پاک این مرد خدا را به تهران انتقال دادند. او را پس از یک روز به سپاه بندرگز انتقال دادند.  برادران همیشه در صحنه سپاهی خانواده را که در زمین کشاورزی مشغول به کار بودند به بهانه زخمی شدن فرزندشان به بیمارستان شهدای بندرگز فرا خواندند. ولی آنها در بیمارستان با پیکر بی جان محمد باقر روبه رو شدند.  دو روز بعد از شهادتش در زادگاهش نوکنده با استقبال پر شکوه مردم تشییع و در امام زاده حبیب الله نوکنده به خاک سپرده شد.

فرازی از وصیت نامه شهید

از همه شما می خواهم بعد از شهادت من صبور و شکیبا باشید مبادا صدای ناله و فغان شما را نامحرمان بشنوند. این امانتی بود که در راه خدا قربانی شد؛ پس به آن افتخار کنید. 

منبع معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده