وصيتنامه سرباز شهيد "اصغر جريان "
شنبه, ۰۹ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۳۰
شهيد "اصغر جريان":خدايا جمعی از دوستانم از قبيل شهيد مصطفي خوبان، محمد علي جريان، علي سفيد بري و محمد جريان و ديگر عزيزان شهيد و به لقا الله پيوستند. من خود را در اين عالم تنها احساس مي کردم اما خدا را شکر که اينک به آنان پيوستم و احساس تنهايي نمي کنم.
به گزارش نوید شاهد همدان: شهید اصغر جربان یکم فروردین ماه سال ۱۳۴۷ در روستای سورتجین از توابع شهرستان رزن در استان همدان به دنیا آمد. پدرش محمد ابراهیم نام داشت. تا سال اول مقطع راهنمایی درس خواند و پس از آن مشغول کار شد. در فعالیت‌های مبارزاتی شرکت کرد و در راه پیروزی قیام بزرگ ملت ایران گام برداشت. به عنوان سرباز به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران پیوست و راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. نهم فروردین ماه سال ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. آرامگاه وی در گلزار شهدای زادگاهش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

در وصیتنامه شهید آمده است:

وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ‌

با کافران جهاد کنيد تا فتنه و فساد از روي زمين برطرف شود و همه را آئين دين خدا باشد و اگر از فتنه و جنگ دست کشيدند آنها را عدالت کنيد که ستم جز کافران روا نيست (سوره بقره آيه 193)

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ

هرگز نپنداريد آنانکه در راه خدا شهيد شده اند مرده اند بلکه آنها زنده اند و از حيات ابدي برخوردارند و نزد پروردگارشان روزي مي خورند.

با سلا م و درود به پيشگاه ولي عصر مهدي موعود حضرت صاحب الزمان و با درود و سلام به نايب برحقش امام خميني و با سلام و درود بر شهداي جبهه هاي حق عليه باطل که بدينويسله پرواز ملکوتي آنان را به امام امت و نايب برحقش امام خميني تبریک و تسلیت عرض می کنم.

اينجانب اصغر جريان وصیت نامه ام را آغاز مي نمايم.

سپاس خداي را که با اين چنين عزت و شرف هر چند که لياقت نداشتم مرا اجازه هجرت داد و به سر منزل و مقصد برسانيد. آروزي هر رزمنده ايي است که با چهره گريان در دل شب در ميان سنگرها به مقام والاي شهادت دست يابد و من شکر ميکنم که خلعت زيبايي شهادت به تن کرده و به طريقه عارفانه اي اين عالم فاني را ترک مي گويم.

خدايا بنده اي جاهل و گنهکار بودم. خدايا از گناهان خلوت من آگاهي. خدايا من بنده لايقي نبودم. خدايا مگر نه این است که تو ستار العيوبي پس تو راقسم مي دهم به خون جوشان سيد الشهدا آقا ابا عبدالله از گناهان من چشم پوشي کن اي ارحم الراحمين.

خدايا از تو مي خواهم که از تمامي حق الناس و دینی که برگردن من است در گذري. خدايا از تو مي خواهم که در قيامت مرا از اصحاب امام حسين (ع) قرار دهي چرا که به اين دنياي فاني با عشق تو به دنيا آمدم و با عشق تو زندگي کردم و با عشق تو از اين دنياي فاني هجرت کردم.

خدايا جمعی از دوستانم از قبيل شهيد مصطفي خوبان، محمد علي جريان، علي سفيد بري و محمد جريان و ديگر عزيزان شهيد و به لقا الله پيوستند. من خود را در اين عالم تنها احساس مي کردم اما خدا را شکر که اينک به آنان پيوستم و احساس تنهايي نمي کنم.

صحبتی با خانواده ام. پدر و مادر عزيزم از زحماتي که برای بزرگ کردن من تحمل نموده ايد و در اين راه مصائب و سختي ها و رنجهاي بسياري برايم کشيد اند کمال تشکر دارم و در ضمن پدر و مادر عزيزم در شهادت من گريه و ناله کنید ولی از شما مي خواهم که هر وقت خواستيد براي من گريه کنيد اول براي علي اکبر و علي اصغر و عباس علمدار کربلا و تمامي شهداي کربلاي آقا اباعبدالله الحسين گريه کنيد.

سعي کنيد مادرم تو همانند زینبل (س) و پدرم تو همانند حضرت سجاد (ع) صابر و صبور باشيد و مانند مادر وهب که سر بريده وهب را وقتي آوردند آن را پس داد و گفت سري را که در راه خدا داده ام آنرا پس نمي گيريم. آري مادرم مانند آنها در مقابل دشمنان امام و در مقابل استکبار جهاني ايستادگي داشته باشيد و در محله و کوچه سربلند باشيد و پدر و مادر عزيزم مبادا از رفتن من ناراحت باشيد چون من امانتي نزد شما بودم و بايد روزي اين امانت را به صاحبت او باز مي گردانيديد. سعي کنيد برادران کوچکم را نيز تربيت کنيد تا بتوانيد فرد موثري براي جامعه باشند.

باري خواهران عزيز و گراميم از زحماتي که برايم کشيده ايد کمال تشکر را دارم و در ضمن خواهر عزيز و گراميم اگر از من بدي ديده ايد اميدوارم به بزرگي خودتان ببخشيد. خواهر عزيزم مبادا براي من گريه کنيد که دشمنان اسلام و انقلاب از اين ناله و گريه خوشحال مي شوند.

باري برادران عزيز و گراميم عباس و محمد و علي جان، نمي دانم با شما چگونه سخن بگويم. من کوچکتر از آن هستم که به شما سخن بگويم. برادران عزيزم خدا را شکر که به من چگونه زيستن را آموخت و سپاس و ستايش خداي را که انجام خدمت به امام بزرگ و جبهه رفتن را و یاري نمودن دوستان و همسنگرانم را عطا نمود. حال که به لطف خدا توفيق حاصل شد تا براي هدفي بزرگ از اسلام و انسانيت شما برادران عزيز و گرامي را ترک گويم و به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام گردم از خداوند منان خواهانم که شهادت، اين بهترين شيوه مردن را نصيت اين بنده گناهکار و سرافکنده به درگاه خودش قرار دهد.

برادران گرچه از نزد شما ميروم. جای من را خالي نگذاريد و اسلحه اي که از دستم مي افتد اميد است که آن را به دست بگيريد.

برادران، تمامي ابر قدرتهاي جهان کمر به نابودي ما بسته اند و ما بايد با ريختن خون خود سدي فولادين جلو آنها قرار دهيم. پس جهاد کنيد که خداوند جهادگران را دوست ميدارد.

اول از روي ادب اي گل بي خار سلام

دوم از روي محبت به تو دارم پيغام

چه کنم چاره ندارم که فلک کرده مرا از تو جدا

ز کجا غنچه بچینم که دهد بوی تو را

اصغر جربان

1 اسفند 66

من خود را در اين عالم تنها احساس مي کردم
من خود را در اين عالم تنها احساس مي کردم
من خود را در اين عالم تنها احساس مي کردم
من خود را در اين عالم تنها احساس مي کردم
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده