خاطرات شهدا: سردار شهید حمید هاشمی
سه‌شنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۷:۳۰
همه ی مراسم کفن و دفن و نماز میت و ... را انجام می دهد. حتی غسلش را هم خودش انجام می دهد و دفنش می کند. حمید اهل این طور کارها بود که هیچ کدام از ما هیچ رغبتی به این کارها نداشتیم.

راوی: حسن سجادی

بعد از شروع سال تحصیلی جدید، حمید جلسه ی تودیع و معارفه گذاشت. چند نفر از بچه ها را به عنوان اعضا شورای مرکزی انجمن دبیرستان معرفی کرد و شهید محمد عراقچی را که فکر وسیعی داشت مسئول انجمن اسلامی دبیرستان قرار داد، به خاطر اینکه خودش مدتی مشغله فکری و کاری اش زیاد شده بود. ولی همیشه احساس مسئولیت می کرد و در انجمن اسلامی به ما کمک می کرد.

مدتی بعد یک روز رفته بودیم خانه یکی از دوستان که با خبر شدیم یکی از همکلاسی هایمان در دریا غرق شده. او با بچه های کمیته ی انقلاب اسلامی رفته بودند شمال.

موقعی که از زمین فوتبال برمی گشتیم، حمید را در راه دیدم. ناراحت بود و گریه می کرد. با بغض و گریه گفت: شنیدی مصطفوی تو دریا غرق شده؟ امروز هم برای دوستمان مراسم گرفته اند، به بچه ها گفتم که بیایند، تو هم بیا.

بالاخره رفتیم آنجا تا شب طول کشید. وقتی شام را آوردند، حمید خیلی کم خورد. همیشه غذا کم می خورد و دلیل این کارش را که می پرسیدی می گفت: سيرم، شاید فکرش پیش بچه های یتیمی بود که نمی دانست سیر هستند یا گرسنه.

تصمیم داشتند جنازه را شبانه غسل بدهند و فردا صبح دفن کنند. با حمید و چند نفر از دوستان با آمبولانس و همراه میت رفتیم غسالخانه. وارد شدیم و افرادی که آنجا بودند شروع کردند به غسل دادن میت.

حمید متوجه شد غسال اشتباه دارد غسل می دهد. فورا جلو رفت و گفت: باید با آب کافور و آب سدر جنازه را بشویید. آن موقع ما از احکام چیزی بلد نبودیم، ولی حمید برای خودش یک استاد احکام دین بود.

او رفت و با قاطعیت و متانت گفت که آقا شما دارید اشتباه می کنید. باید این طور باشد و...

مرد غسال وقتی که فهمید اشتباه کرده است، دوباره میت را غسل داد.

حمید با همه نوع قشری رابطه داشت. گاه می شد که با پیر مردها نشست و بر خواست می کرد و از تجربیات آنها استفاده می کرد. با برخی بزرگ ترهای محل خیلی رفت و آمد داشت.

یک روز پیر مرد فقیری از دنیا رفته بود. او هیچ کسی را در دنیا نداشت. حمید وقتی از این قضیه با خبر می شود، خودش دنبال کارها می رود و از جاهایی پول جمع آوری می کند و پیرمرد را می برد باغ بهشت و قبری برایش می خرد.

همه ی مراسم کفن و دفن و نماز میت و ... را انجام می دهد. حتی غسلش را هم خودش انجام می دهد و دفنش می کند. حمید اهل این طور کارها بود که هیچ کدام از ما هیچ رغبتی به این کارها نداشتیم.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده