چهارشنبه, ۰۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۲۹
در زمینه ی مسائل اجتماعی و مسائل نسل جوان، اندیشه ی والا و نظر شایسته ای داشت، به عنوان نمونه نقل می کنند که او هیچ انسانی را منحرف نمی دانست و می گفت: هر چه نقص است از ماست و این ماییم که باید افراد را جذب کنیم و طبق این فکر عمل می کرد و موفقیت هایی نیز به دست آورده بود.

راوی: برادر و مادر شهید

قبل از اینکه بخواهم درباره صفات و حالات نیک اخلاقی و اجتماعی حمید چیزی بنویسم، باید اعتراف کنم که من و امثال من، توانایی سخن گفتن درباره ی شهدا را نداریم؛ زیرا اگر می توانستیم شهید را وصف کنیم، ما نیز شهید می بودیم.

حمید یک فرد مؤمن و متعهد بود. کسی که در دو بعد خودسازی کرده؛ یک بعد فکری و دیگری بعد اخلاقی و عملی، که دستورات دین ما نیز بیانگر همین عقیده است. اصول عقاید فکر را می پروراند. اخلاق و احکام نیز خلق و عمل را می سازد.

عقل و علم و تدبر و تفکر، عناصر فکری در قرآن کریم هستند و عمل و تقوی و احسان و ایثار و انفاق و... نتیجه ی آن و عناصر اخلاقی و عملی هستند. البته نمونه های کامل این اوصاف، ائمه اطهار و علیا بوده اند و شهدا رهروان آنها می باشند.

آنها می خواستند آن گونه باشند و یا لااقل مقداری از راه را طی کردند و قطعا از ما کامل تر بودند. لذا لازم است که ما آنها را بشناسیم. این قسمت از زندگی شهداست که درس آموز ما و دیگران است.

هر انسان عادی که سراغ نوشته های حمید برود و یا بهتر است بگویم هر کس با حميد الفتی داشته، با افکار بلند او آشناست. خوب می داند حمید، قبل از اینکه یک مقلد باشد خودش یک مبتکر فکری بوده و خیلی از کارها و افكار نو از او صادر شده.

در زمینه ی مسائل اجتماعی و مسائل نسل جوان، اندیشه ی والا و نظر شایسته ای داشت، به عنوان نمونه نقل می کنند که او هیچ انسانی را منحرف نمی دانست و می گفت: هر چه نقص است از ماست و این ماییم که باید افراد را جذب کنیم و طبق این فکر عمل می کرد و موفقیت هایی نیز به دست آورده بود.

اوقات خاص و معینی را به فکر کردن اختصاص می داد. اوقات تفکر او معمولا در نیمه های شب بود. اکثر مقالات و نوشته های او در نیمه های شب نگاشته شده. چنانچه در جایی آورد: روز را به عشق شب میباشم.

فکر کردن او حیطه ی مخصوصی نداشت، از خود شروع می کرد تا به دیگران و اجتماع می رسید. یک مقاله ی خود را اختصاص داده است به انبوهی از سؤالات، خود را زیر تیغ خیلی از سوالات کشیده، یعنی اقدام به حاسبوا انفسكم قبل أن تحاسبوا نموده. انشاءهای دوران دبیرستان او، از فکر عمیق پیرامون مسائل حکایت می کند.

حمید همیشه شب ها بیدار بود و چندین بار دیده بودم که نیمه شب، صدای گریه و دعا و نمازش پایین می آید. هیچ وقت به صورت رسمی نمی خوابید هر وقت که برای درس خواندن به طبقه ی بالا می رفت، بعد میدیدیم مشغول دعا و نیایش و نماز شب است. فردا صبح که میرفتم بالا، می دیدیم حمید بدون اینکه پتویی روی خود بکشد، دراز کشیده و خوابیده.

از مصادیق «خفيف المورونه، و اکثیر المعونه بود. کم خرج و کم زحمت بود و در عوض بازده اش بسیار زیاد. تحجد و بیداری شب از عادات همیشگی او بود. خیلی وقت ها تا پاسی از شب گذشته، بیدار می ماند و مشغول دعا و نماز و تفکر بود. این هم باز با توجه به نوجوانی او که هر نوجوانی در این سنین احتیاج به خواب مناسب دارد، تعجب برانگیز است.

مانند انسان های معمولی نبود. تلاش می کرد از لحظه لحظه های زندگی استفاده کند. خیلی خاص بود. صفات مخصوص و منحصر به فردی را در او به وضوح می توانستیم مشاهده کنیم. نزد او واژه ی مسئولیت خیلی معنا داشت، هرگز حاضر نمی شد که در مقابل مسئله ای بی تفاوت باشد.

مادرش می گفت: حمید به نماز شب خیلی اهمیت می داد. هر شب که دیروقت می آمد، می رفت اتاق خودش و شروع می کرد به نماز شب خواندن. وقتی به اتاقش میرفتم، می دیدم کنار کتاب و دفترش دراز کشیده و خوابش برده. پتو می کشیدم رویش و برق را خاموش می کردم.

بعضی وقت ها بیدار میشد و می گفت: مادر من خواب نیستم. بلند میشد و شروع می کرد به نوشتن! حمید از لحاظ خودسازی به درجه ی بالایی رسید. یک شب متوجه شدم مشغول خواندن نماز شب است. وارد اتاقش شدم. اشکهایش سرازیر بود. حال من را هم منقلب کرد. اصلا متوجه اطرافش نبود. توی حال خودش بود. وقتی متوجه حضور من شد نمازش را سریع تمام کرد و گفت: مادر جان من راضی نیستم تا زمانی که زنده ام به کسی بگویی من نماز شب می خوانم.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده