در سالروز شهادت «محمدرضا زارع» منتشر می شود؛
به حرف منافقین و مخالفین توجه نکنید و از شما می خواهم که تا آنجایی که می توانید مخالفین و منافقین را راهنمایی به اسلام عزیز کنید و هرگز به آنها تندروی نکنید و همیشه اخلاق اسلامی خود را حفظ کنید.
سفارش در برخورد با منافقین در کلام شهید


نوید شاهد البرز؛ شهید «محمدرضا زارع» فرزند «ذوالفقار» به سال 1338 ، در کرج در یک خانواده مومن و معتقد به دین اسلام دیده به این دنیای فانی گشود. وی بعد از گذراندن دوران کودکی خود بعد از اینکه به سن هفت سالگی رسید جهت کسب علم و دانش وارد کانون فرهنگی آموزش که همان مدرسه است شد و تحصیلات خود را تا کلاس چهارم ابتدایی ادامه داد و بعد به خاطر برخی از مشکلات مالی نتوانست ادامه تحصیل بدهد و جهت کسب امرار معاش زندگی به کارگری پرداخت تا از این طریق توانسته باشد خرج زندگی خانواده­ اش را تأمین کند.

به نقل از خانواده­ اش خیلی فردی مومن و خدادوست بود و به پدر و مادر خویش احترام زیادی قائل بود و هرگز کسی ندید که ایشان لب به شکایت بگشاید. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با تشکیل ارگانها ایشان نیز با شروع جنگ تحمیلی لحظه­ ای نتوانست آرام بنشیند و با آموزشهای لازم از طرف بسیج به جبهه های جنگ حق علیه باطل شتافت تا اینکه سرانجام در مورخ 25 آبان 61، در منطقه عملیاتی «سومار» با اصابت ترکش مزدوران بعثی عراق به درجه رفیع شهادت نائل گردید. تربت پاکش در روستای سیجان واقع در جاده چالوس نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.

از شهید مذکور وصیت نامه ای در دست داریم که در ادامه مطلب می خوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

عزیزانم راهی را که آمدیم راه الله می باشد که امیدوارم شماها برادران و خواهران حزب الله این راه مرا ادامه دهید و از شما می خواهم که هرگز پشت امام عزیزمان را خالی نکنید و به حرف منافقین و مخالفین توجه نکنید و از شما می خواهم که تا آنجایی که می توانید مخالفین و منافقین را راهنمایی به اسلام عزیز کنید و هرگز به آنها تندروی نکنید و همیشه اخلاق اسلامی خود را حفظ کنید و اگر خواسته خرجی بدهید آن را برای جنگ زدگان بدهید. برادرجان! آن پولی که در پیش تو دارم برای مجلس ختم خرج نکنید. قسمتی از آن به حساب جنگ زدگان واریز کن و امیدوارم که همیشه در نماز برای پیروزی اسلام و رهبر عزیزمان دعا کنید و همیشه یاد خدا باشید و هرکاری که انجام می دهید برای رضای خداوند باشد.

پدر و مادر جان! می خواهم که برای من گریه نکنید چون خدا این امانت را به شما داده است و زحمت بسیار زیادی کشیده اید خداوند امانت خود را از شما باز پس گرفته است افتخار کنید چون خداوند خواسته که شما را امتحان کند پدر و مادر عزیزم مرا درسی جان دفن کنید و اگر جسدم بدستتان نرسید ناراحت نباشید چون من پیش خدا رفتم و شما معامله با خدا کرده ­اید.

پروردگارا! مرا ببخش که چه بسیار اتفاق افتاده که خود را پیش از آن که چه هستم نشان داده­ ام .

پروردگارا! مرا ببخش که چه بسیار تهمت و ناروا از زبانم بیرون جسته است معبودم مرا ببخش که چه بسیار دنباله روی هوا و هوسهای بودم.

والسلام علیکم دوم تیر ماه 61

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده