شهید احمدرضا احدی به روایت مادر/ اولین جدایی

یکسال زودتر از بچه های دیگر به مدرسه رفت و درس و مدرسه را آغاز کرد. اهواز بودیم و او قرار بود برود دبستان جم (خلیج فارس فعلی)، وسایل احمدرضا داخل یک نایلون بود. با دمپایی و شلوار گرم کن آمده بود.

روز اول سخت بود از هم جدا شویم، ولی بالاخره اولین جدایی ما از مدرسه رفتن احمدرضا شروع شد.

کلاس دوم ابتدایی بود که کلیه هایش عفونی شد. موقع امتحانات ثلث دوم بود که 20 روز در بیمارستان بستری شد. امتحاناتش را از بیمارستان که مرخص شد یکی یکی شرکت کرد. با وجود مریضی که داشت و 20 روز مدرسه نرفته بود، نمراتش عالی بود. شاگرد ممتاز شد. آقای کوتی معلم دبستان جم به من گفت: «احمدرضا معلم خصوصی داشته؟» گفتم: «نه! چطور؟» اصرار داشتند که حتماً برود مدرسه استثنایی (تیزهوشان) اما پدرش اجازه نداد. گفت دبستان عادی بهتر است.