دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۱۷
در اين مقاله بر آنيم تا نقش بزرگترين سازمان ملل متحد كه نقش اصلي در كنترل منازعات و مناقشات غير متعارف ميان كشورهاي عضو اين سازمان ايفا مي كند را در خصوص جنگ ايران و عراق مورد بررسي و مداقه قرار دهيم تا مشخص گردد كه اين سازمان در كنترل و مهار تجاوز بي رحمانه ارتش عراق و حاميانش _ كه با حمايت اكثر كشورهاي تاثير گذار عضو سازمان ملل متحد انجام گرفت _تا چه حد منطقي ،بي طرفانه و موفق عمل كرده است .
قطعنامه هاي سازمان ملل در خصوص جنگ ايران و عراق
رويكردهاي قطعنامه هاي سازمان ملل متحد در خصوص جنگ ايران و عراق
حماسه 8 سال دفاع مقدس بدون شك يكي از مهمترين و ماندگارترين دوران تاريخ پر فراز و نشيب ايران است كه درسهاي زيادي به ايرانيان بخصوص نسل جوان ايران زمين آموخت ،حماسه اي كه با وجود حمايت همه جانبه كشورهاي استكباري و اعراب منطقه و حتي سازمان هاي به ظاهر بي طرف بين المللي از رژيم متجاوز بعث عراق و مظلوميت و بي پناهي ملت ايران ،با پايمردي و جان فشاني جوانان با غيرت ايراني ، برگي بيي بديل از شجاعت و شهامت را در تاريخ كهن ايران زمين به يادگار گذاشت
در اين مقاله بر آنيم تا نقش بزرگترين سازمان ملل متحد كه نقش اصلي در كنترل منازعات و مناقشات غير متعارف ميان كشورهاي عضو اين سازمان ايفا مي كند را در خصوص جنگ ايران و عراق مورد بررسي و مداقه قرار دهيم تا مشخص گردد كه اين سازمان در كنترل و مهار تجاوز بي رحمانه ارتش عراق و حاميانش _ كه با حمايت اكثر كشورهاي تاثير گذار عضو سازمان ملل متحد انجام گرفت _تا چه حد منطقي ،بي طرفانه و موفق عمل كرده است .

مطابق پروتكل شوراي امنيت سازمان ملل متحد در خصوص نحوه ي صدور قطعنامه هاي مربوط به منازعه ميان كشورهاي عضو ،اين شورا بايستي شرايط زير را در مورد صدور قطعنامه ها مد نظر قرار دهد :
1 _ قطعنامه صادر شده بايستي بي طرفانه باشد و يا در صورت مشخص بودن و اثبات متجاوز ،در جهت محكوم نمودن متجاوز و حمايت از طرف مظلوم باشد .
2 _ به موقع و در سريعترين زمان ممكن براي كنترل اوضاع صادر گردد .
3 _ قاطعيت ، جامعيت و بازدارنگي لازم راجهت كنترل اوضاع داشته باشد .
4_منطقي و قابل اجرا بوده و از تحميل تعهدات غير منطقي و غير ضروري به طرفين خود داري شده باشد .
5 _ تمهيدات و ساز و كارهاي لازم براي اجراي دقيق مفاد قطعنامه از سوي سازمان تدارك ديده شده باشد .
در طول 8 سال جنگ تحميلي عراق عليه ايران مجموعا 10 قطعنامه بين المللي از سوي شوراي امنيت سازمان ملل متحد در اين خصوص صادر شد كه مضمون همه آن ها تا حدودي در جهت كنترل و مهار جنگ بوده است . در ذيل شرايط زماني صدور اين قطعنامه آورده شده و سعي گرديده است تا اوضاع جبهه ي جنگ در جناح عراق و ايران در زمان قبل و بعد از صدور هر قطعنامه براي خوانندگان محترم تبيين گردد و بدين ترتيب در خصوص رعايت تمام شرايط لازم را براي صدور قطعنامه _ مطابق پروتكل تدوين شده شوراي امنيت _ از سوي اعضاي وقت شورا بحث خواهد شد .

قطعنامه اول 497 در تاريخ 6/7/59
اولين قطعنامه شورا در مورد جنگ تحميلي ( شماره ي 497 ) در تاريخ 6/7/59 يعني يك هفته پس از آغاز تجاوز همه جانبه عراق به داخل مرزهاي ايران صادر گرديد . مضمون اين قطعنامه توصيه به آتش بس دو طرفه .......
در همان زمان ، تجاوز و ورود ارتش عراق به داخل مرزهاي ايران و پيشروي در داخل خاك ايران كاملا محرز و آشكار بوده است و هزاران كيلومتر مربع از خاك جمهوري اسلامي در اشغال رژيم بعث عراق بوده است . از طرفي با نگاهي به حوادث قبل از آغاز تجاوز همه جانبه عراق ،من جمله تجاوزات گاه و بيگاه هواپيما ها و نيرو هاي زميني و دريايي ارتش عراق و از طرفي پاره نمودن قطعنامه 1975 الجزاير توسط صدام حسين در مقابل دوربين هاي خبر نگاران و اعلان جنگ تمام عيار اين رژيم عليه ايران ، از همان ابتدا متجاوز معلوم بوده است . از اين رو با اينكه اولين قطعنامه تقريبا به موقع بوده است ليكن در متن آن هيچ اشاره اي به متجاوز و محكوميت تجاوز و حمايت از مظلوم نگرديده و از طرفي قاطعيت لازم را براي جلوگيري از ادامه ي تجاوز نداشته و هيچ ساز و كار لازم نيز براي ملزم نمودن متجاوز براي قطع تجاوز انديشيده نشده بود . به عبارت ديگر شوراي امنيت با توصيه طرفين به آتش بس ، با بي تفاوتي كامل ،تنها از خود رفع تكليف نموده است و اين مي توانست حتي چراغ سبزي براي ادامه ي تجاوز ارتش عراق از سوي رزيم بعث تلقي شود .

قطعنامه ي دوم (514) در تاريخ21/4/61
شوراي امنيت در هنگام اشتغال خرمشهر و تا پايان اشتغال ،هيچ قطعنامه اي در جلوگيري از قتل و تجاوز به شهروندان ايراني وخروج نيروهايعراقي از سرزمينهاي اشغالي ايران صادر نكرد تا اينكه ايرانيان با كسب اعتماد به نفس و تجهيز قوا با چهار عمليات بزرگ ثامن الئمه (شروع در تاريخ5/7/60)،طريق القدس (تارخ8/9/60)،فتح المبين (تاريخ2/1/61)و سرانجام بيت المقدس(تاريخ10/2/61)موفق به آزادي خرمشهر در سوم خرداد 1361گرديدند (در پايان عمليات از مجموع13600كيلومتر مربع كه در آغاز سال دوم جنگ تحت اشتغال دشمن بود 8600كيلومتر مربع آزاد و 2500كيلومتر مربع تخليه گرديد آزادي خرمشهر نقطه عطفي در تحولات جنگ بود و از اين تاريخ بود كه ايران توانايي باز دارندگي و حفظ استقلال خود را به جهانيان اثبات نمود و قدرت مردمي و نظامي خود را به رخ حاميان اشغال كشيد . در اين زمان بود كه قطعنامه ي دوم (514)شوراي امنيت در تاريخ21/4/61صادر شد كه در آن طرفين توصيه به آتش بس و عقب نشيني به مرزهاي بين المللي شدند . كه اين قصعنامه علاوه بر بي خاصيت بودن با تاخير و سرفا براي رفع تكليف صادر شده است .

قطعنامه سوم (522) در تاريخ 12/7/61
پس از آزادي خرمشهر،با توجه به افزايش روحيه ي نيروهاي ايراني فكر تنبيه متجاور در ايرانيان قوت گرفت تا با توجه به اينكه سازمانهاي بين المللي هيچ اقدام باز دارندگي را بعمل نياورده اند پس بايد خود ايران اسلامي نسبت به تنبيه متجاوز و از كار انداختن ماشين جنگي رژيم عراق اقدام نموده تا در آتي از جانب هر متجاوزي از جمله تجاوز مجدد عراق در امان باشد .از اين رو قواي ايران در تاريخ 23/4/61 يعني 50روز پي از آزاد سازي خرمشهر ،عمليات رمضان را آغاز كرد كه هدف آن عقب راندن نيروهاي ارتش عراق و تهديد بصره بود و اين ترس خود بخود براي متجاوز و سازمانهاي بين المللي بوجود آمد كه ممكن است نيروهاي ايراني بخواهند وارد خاك عراق شده و در آن پيشروي نمايند لذا به مرور و با پيروزي هايي كه ايرانيان بدست آوردند نگراني حاميان رژيم بعث عراق از احتمال سقوط اين رزيم و شكست آن بيشتر شد . لذا ضمن اقدام عملي كمك بسيار به ارتش از هم پاشيده عراق و حضور فيزيكينيروي انساني و تجهيزاتي و اطلاعاتي و فني و مستشاري از سوي آمريكا ، روسيه . فرانسه ، مصر و ساير همقطاران شوراي امنيت نيز در تاريخ 12/7/61يعني كمتر از 3 ماه پس از قطعنامه ي دوم،سومين قطعنامه (522)را صادر كرد كه در آن طرفين را به آتش بس فوري و عقب نشيني به مرزهاي بين المللي فرا خواند . كه خود بخود اين موضوع متبادر مي شود كه قطعنامه مذبور براي بازدارندگي موفقيتهاي آتي ايران صادر شده است .

قطعنامه ي چهارم (540) در تاريخ 9/8/62
از زمان آغاز جنگ يعني ديماه 1359 ، رژيم عراق بارها به مناطق مسكوني و شهرهاي ايران حمله و تاسيسات زير بنايي كشور را تخريب نموده بود از طرفي از همان ابتداي جنگ ، جنگ دريايي در مناطقي از خليج فارس را آغاز كرده و كشتي هاي تجاري و نفتي ايران را مورد حمله قرار داده بود بطوريكه براي مدتي صدور نفت ايران متوقف گرديد . پس از فتح خرمشهر و قدرت گرفتن نيروهاي ايراني ،ايران تهديد كرد كه در صورت ادامه حملات عراق ، ايران تنگه ي هرمز را خواهد بست. با توجه به اينكه تنگه ي هرمز يكي از مناطق استراتژيك اقتصادي جهان درحد فاصلدرياي عمان و خليج فارس بود و روزانه دهها كشتي تجاري و نفتكش متعلق به كشورهاي مختلف از آن عبور و مرور مي كردند ،اين تهديد براي حاميان عراق بسيار جدي و غير قابل تحمل مي نمود . شوراي امنيت كه تا پيش از اين تاريخ ، حمله به مناطق مسكوني و زير بنايي و كشتي هاي تجاري ايران را محكوم نكرده بود در تاريخ 9/8/62 و پس از عمليات هاي والفجر مقدماتي و والفجر 1و2و3و4 از سوي قواي ايراني و پس از آنكه ايران نيز با چند موشك مناطقي از عراق را مورد حمله قرار داد قطعنامه ي چهارم (540)را صادر كرد كه در آن طرفين توصيه به توقف فوري جنگ گرديده و حمله به منطق مسكوني و كشتي هاي تجاري محكوم شده بود
قطعنامه ي پنجم(552)در تاريخ 11/3/63
از اردبيهشت ماه سال 63جنگ كشتي ها در خليج فارس بطور آشكار آغاز شد و با توجه به تداوم تهديد ايران به بستن تنگه هرمز _ در صورت ادامه حملات عراق به كشتي هاي ايراني و حمايت غرب از عراق و مشخص شدن جديت ايران در دفاع و احتمالا بستن تنگه هرمز ، در اين صورت بود كه قطعنامه ي پنجم(552)شوراي امنيت در تاريخ صادر شد كه در آن حفظ آزادي كشتيراني و محكوميت حمله به كشتي هاي تجاري مورد تاكيد قرار گرفته بود

قطعنامه ي ششم (582)در تاريخ 5/12/64
از مهر ماه سال 63تا مهر ماه سال 64،سال فروكشي موقث آتش جنگ و آغاز اقدامات سياسي از سوي ايران براي پايان جنگ بوده است . اقدامات سياسي ايران در اين سال چندان نتيجه بخش نبود . شوراي امنيت هم در اين دوران هيچ قطعنامه اي در حمايت از اقدامات ايران براي توقف جنگ صادر نكرد . تا اينكه در تاريخ 20/11/64قواي ايران پس از نا اميدي از تلاش سياستمداران خود براي توقف جنگ ،دست به اجراي عمليات والفجر 8 نمود كه در آن موفق به فتح فاو و اسارت تعداد زيادي از نيروهاي عراق گرديد .پس از موفقيت قواي ايران قطعنامه ي ششم (582)شوراي امنيت در صادر شد كه در آن طرفين توصيه به آتش بس فوري و عقب نشيني به مرزهاي بين الملل شدند . در اين قطعنامه مبادله ي اسرا نيز از طرفين در خواست شده بود .

قطعنامه هفتم(588) تاريخ 16/7/65
در اواخر سال 64 و اوايل سال 65عمليات والفجر 9و كربلاي1 از سوي ايران اجرا گرديد و در اين دوره بود كه استراتژي دفاع متحرك عراق به شكست انجاميده بود . پس از اين تحولات در تاريخ 16/7/65قطعنامه هفتم(588)شوراي امنيت صادر گرديد كه در آن اجراي قطعنامه ي ششم(582)مورد تاكيد قرار گرفته بود .

قطعنامه هشتم (598) تيرماه 1366
در اواخر سال 65 و اوايل سال66 چندين عمليات كوچك و بزرگ من جمله كربلاي4و5و10 ..و نصر...4توسط نيروهاي ايراني طراحي و اجرا گرديد .در عمليات كربلاي 5شديدترين درگيريهاي طول جنگ در پشت دروازه هاي شهر بصره و تهديد بصره توسط ايران به وقوع پيوست . در اين دوران موازنه ي قدرت به نفع ايران بود لذا از اسفند 65(دوباره پس از عمليات كربلاي 5 )تلاشي جهاني براي تهيه و تنظيم قطعنامه هشتم شوراي امنيت موسوم به 598آغاز شد و در پايان تير ماه 66 به تصويب شوراي امنيت رسيد . همزمان تلاش آمريكا براي افزايش تحريم اقتصادي و تسليحاتي ايران نيز شدت گرفت . در اين قطعنامه ، تصميم به خاتمه دادن به منازعه ايران و عراق گرفته شد و آتش بس فوري و پيدا كردن يك راه حل جامع و شرافتمندانه و عادلانه و عقب نشيني به مرزهاي بين المللي و اعزام تيم نظارت به مرزهاي دو كشور مورد تاكيد قرار گرفت . و مي توان اذعان نمود كه اين قطعنامه تنها قطعنامه اي بود كه مي توانست حد اقل خواسته هاي ايران تامين كند و نسبت به ساير قطعنامه هاي صادر شده سازمان ملل منطقي تر جلوه نمايد . ايران بدليل برخي از ملاحظات سياسي و نظامي ابتدا از پذيرش آن سر باز زد و پيش شرطهايي را براي پذيرش عنوان كردتبليغات گسترده جهاني پيرامون قطعنامه 598، جهت تحت فشار قرار دادن ايران آعاز شد، هم زمان ايران با اعزام هياتي، تحت عنوان گروه كار به نيويورك در خصوص مذاكرات فني و كارشناسي، پيرامون آشنائي با طرح اجرايي دبير كل سازمان ملل، تلويحاً موافقت خود را با پيش شرطهائي اعلام كرد. و اين در شرايطي بود كه عراق صريحاً طرح اجرايي دبير كل را رد كرده بود ، در اين رابطه يك كارشناس مركز مطالعات استراتژيك در امريكا چنين گفته بود: ديپلماسي ايران در قالب طرح اجرايي دبير كل مي بايد به عنوان پايه مناسبي در مذاكرات مربوط به پايان جنگ قرار يگيرد و سازمان ملل بايد ، حق ايران به عنوان قرباني تجاوز را بپذيرد.

قطعنامه نهم 19/2/67
پس از صدور قطعنامه هشتم (598). با ادامه جنگ و تمايل عراق به خاتمه جنگ در تاريخ 19/2/67قطعنامه نهم (612) شوراي امنيت صادر شد كه در آن كاربردسلاح هاي شيميايي از سوي عراق مورد تائيد قرار گرفت و اجراي فوري مفاد پروتكل ممنوعيت استفاده از گازهاي شيميايي و محكوميت كاربرد آن ها مورد توجه و تاكيد قرار گرفته بود . كه اين وضعيت در حالي بود كه تا كنون بارها و بارها در عملياتهاي مختلف ايران مورد حملات و بمبارانهاي وحشتناك شيميائي قرار گرفته بود و آثار زيانبار كاربرد اين سلاح كشتار جمعي هنوز هم در ايران هر از چندي يكي را به كام مرگ مي كشاند . وشهرحلبچه در مورخه 25/12/1366 مورد بمباران شيميائي توسط رژيم عراق قرار گرفته شده بود پس اين توهم بوجود آمد كه شايد ايران نيز به توانائي كاربرد سلاح شيميائي دسترسي پيدا نموده و اقدام عملي نمايد . همانند جنگ شهرها . نفتكشها ! پس اين قطعنامه با صورت باز دارندگي ايران از بكارگيري توانميديهاي احتمالي اش صادر شد . و البته بايد اعلام نمود كه ايران بمباران شهر حلبچه را تهديدي شيميائي عليه شهرهاي خود با تلقي نمود .

قطعنامه ي دهم (620) در تاريخ 4/6/67
در اوايل سال 67 پس از نا اميدي سازمانهاي جهاني از توقف پيشرفتهاي ايران و نگراني از شكست آمريكا در تئوري جنگ بدون برنده ايران و عراق ارتش آمريكا مستقر در خليج فارس دست به تحركات وسيعي عليه ايران زد كه مهمترين آن ها در تير ماه سال 67 بود،ناو وينسنس آمريكا به فرماندهي ويليام راجرز در يك اقدام تامل بر انگيز و با اطلاع كامل از اينكه هواپيماي در حال پرواز . از نوع مسافربري بوده و مقصد و مبدا آن مشخص است با شليك يك فروند موشك از خليج فارس 290 مسافر ايراني را كه تمامي آنان غير نظامي بودند به شهادت رساند . اين تحركات و نيز تحركات ارتش عراق در جبهه جنوب،شرايط جديدي را پيش آورد كه بدنبال آن جمهوري اسلامي قطعنامه ي 598 را به رغم عدم تامين پيش شرطهاي خود پذيرفت . بدنبال آن پس از اعلام آتش بس در تاريخ 4/6/67 و با فشار ديپلماسي جمهوري اسلامي ،قطعنامه ي دهم (620)شوراي امنيت صادر شد كه در آن نيز مجددا استفاده از سلاحهاي شيميايي محكوم شده و كاربرد اين سلاح ها عليه ايران مورد تاييد شورا قرار گرفته بود .
عراق پس از برقراري آتش بس و عقب نشيني از خاك ايران ،مناطقي از مرز كه وسعت آن به2500 كيلومتر مربع مي رسيد را تا استانه تجاوز به كويت در اختيار داشت .طي اين مدت نه تنها سازمان ملل براي عقب راندن عراق از مناطق ايراني تحت اشغال ارتش عراق اقدامي نكرد بلكه تا قبل از حمله عراق به كويت حاضر نشد تجاوز عراق به ايران را تاييد كند .با حمله عراق به كويت در مرداد ماه 69 از |آنجا كه اين رژيم نمي خواست همزمان در دو جبهه درگير باشد از مناطق اشغالي ايران خارج شد، اسيران ايراني را آزاد كرد و پايبندي خود به قرار داد 1975 الجزاير را اعلام نمود .
با نگاهي به 10 قطعنامه ي صادر شده از سوي شوراي امنيت سازمان ملل متحد و بررسي حوادث قبل و بعد از صدور اين قطعنامه ها مشخص مي گردد كه در هيچ كدام از اين قطعنامه ها تمامي شرايط مدون صدور قطعنامه توسط اين شورا لحاظ نشده و تمهيدات لازم براي اجراي كامل آنها انديشيده نشده بود . از طرفي با توجه به شرايط زماني صدور اين قطعنامه ها ، همگي آنان در زماني صادر مي شد كه ايران در عرصه نبرد پيشرفت هايي بدست مي آورد يا موازنه به نفع ايران رقم مي خورد . لذا صدور اين قطعنامه ها در آن زمان ها نه تنها كمكي به ايران و خاتمه جنگ نمي كرد ، بلكه در جهت تضعيف طرف مظلوم جنگ و محدود كردن اقدامات دفاعي آن و حمايت و پشتيباني تلويحي از متجاوز بوده است .
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده