سه‌شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۲۲
در واپسین روزهای اسفندماه 96 به منزل همسر محترم شهید محمد قاسمی از شهدای نیروی انتظامی هرمزگان رفته و در جریان این دیدار به گفتگو با او پرداختم .همسر محترم شهید با رویی گشاده استقبال نمود و برایم از شهید محمد قاسمی و روزهای زندگی مشترک و خاطراتش با او تعریف نمود. فرصت دیدار با ستایش فرزتد خردسال شهید و تنها یادگار او هم بسیار دلنشین بود. ضمن تشکر از همسر و فرزند محترم شهید متن گفتگو و مصاحبه منتشر می گردد
به گزارش نوید شاهد هرمزگان ؛ در واپسین روزهای اسفندماه  96 به منزل همسر محترم شهید محمد قاسمی از شهدای نیروی انتظامی هرمزگان رفته و در جریان این دیدار  به گفتگو با او پرداختم .همسر محترم شهید با رویی گشاده  استقبال نمود  و برایم از شهید محمد قاسمی و روزهای زندگی مشترک و خاطراتش با او تعریف نمود. فرصت دیدار با ستایش  فرزتد خردسال شهید و تنها یادگار او هم  بسیار دلنشین بود. ضمن تشکر از همسر و فرزند محترم شهید متن گفتگو و مصاحبه منتشر می گردد .
گفتگوی اختصاصی نوید شاهد هرمزگان با همسر شهید محمد قاسمی

ضمن تشکر از شما ابتدا خودتان را برای مخاطبان نوید شاهد هرمزگان معرفی نمایید
 صدیقه قاسمی همسر شهید محمد قاسمی هستم ، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته  روانشناسی تربیتی  و  در دبستانی در  روستای رضوان{از توابع بخش فین در شهرستان بندرعباس} در مقطع ابتدایی تدریس می نمایم.

شهید محمد قاسمی رو هم معرفی نمایید و در کجا متولد شدند
شهید اهل روستای برتمب از توابع شهرستان بندرعباس  بود و در همین روستا متولد شدند.متولد 17بهمن 1358 ، اولین پسر خانواده بود بود  6 خواهر و یک برادر هم داشت ، محمد پسر دایی من بود .پدرش موسی نام دارد و کشاورز می باشد . مادرش هم خانه دار بود.   دیپلم علوم انسانی داشت. که توی  روستای قلعه قاضی درس خوانده بود.تا دیپلم  توی اون روستا بود و اونجا زندگی کرده بود. محمد در کارهای کشاورزی به پدرش کمک می نمود. فصل برداشت گوجه و بادمجان .
گفتگوی اختصاصی نوید شاهد هرمزگان با همسر شهید محمد قاسمی

از نحوه آشنایی و ازدواجتان تعریف نمایید
چون با محمد فامیل بودیم  و مرا می شناخت و به خانواده اش گفته بود که برای خواستگاری اقدام نمایند. پدرش که دایی من بود به خواستگاری آمد و  از آنجا که محمد پسر خوبی بود جواب مثبت دادیم .
چه سالی ازدواج  نمودید
 مرداد سال 84 عقد نمودیم  ، به نظرم  شب میلاد حضرت علی ع  بود و دهم شهریور ماه سال 85  مراسم جشن ازدواج و عروسی مان را برگزار نمودیم.
 جشن عقد را منزل پدرم در محله نایبند شمالی{بندرعباس} گرفتیم .
بعد از ازدواج  به دلیل اینکه  محل کارش توی شهر بم بود در نزدیکی منزل پدری یک خونه رو رهن  گرفتیم و زندگی مشترک را توی این محله شروع نمودیم  و مدت دو سال  و چند ماه زندگی مشترک داشتیم  و سرانجام در تاریخ 23 تیرماه 88 به شهادت رسید.
 تنها فرزند و یادگار شهید  رو هم معرفی می نمایید
ستایش متولد 24 آذرماه87 تنها یادگار شهید می باشد ، هفت ماهه بود که پدرش شهید شد. ستایش یه موقع هایی بهونه پدرش رومیگره و می گوید دوستانم  بابا دارن ولی من بابا ندارم یه موقع هایی و به فکر فرو میره .

همسرتان تا چه مدتی بم ماند
تا سال 87 بم بود و  از 87 تا موقع شهادت هم در  شهرستان  منوجان بود
.
ماچرای شهادتش را هم تعریف نمایید
 آنطور که دوستان و همکارانش تعریف نمودند .گفتند اون روز روز ماموریت ایشان نبود . به پاسگاه منوجان اطلاع دادند که یک ماشین  حمل مواد مخدر دارد می آید. ایشان همانطور که نشسته بود به همکارش گفته بود بلند شو تا خودمان برویم من هم توی این ماموریت شرکت می نمایم .  همکارانش به او گفته بودند شما نمیخواد بیایی و در این ماموریت باشید. محمد گفته بود که من دوست دارم توی این  ماموریت شرکت کنم اینها با گروه اطلاعات با هم بودند ، یکی از برادران  بسیجی و یکی از بچه های اطلاعات بودند و یکی از همکارانش هم همراهش بودند.قاچاق چی ها از سمت منوجان  حرکت کرده بودند و به سمت هشت بندی میناب می آمدند.

 توی مسیر و هنگام برخورد با قاچاق چی ها و سوداگران مرگ  درگیری داشتند که ماشین یکی از قاچاق چی ها سد راه ماشین اینها شده تا فرصت  فرار  برایشان فراهم شود. ماشین اینها هم واژگون می شود و  درخت پزرگ خورده بود او  و یکی از نیروهای سپاه فورا به شهادت می رسند.

مهمترین ویژگی اخلاقی اش  چی بود

خیلی مهمان نواز بود ، روزی که می آمد منزل میگفت تو مهمان دعوت کن بقیه کارهاش با من  . چه منزل خودمتن بودیم  و چه اگر توی روستا منزل پدرش  میرفتیم همیشه مهمان داشتیم و شلوغ بود .کلا همیشه مهمان می آمد . احترام خاصی به بزرگترها بخصوص افراد مسن می گذاشت.
از خصوصیات اخلاقی و خوش اخلاقی و مهمان نوازی شهید گفتید ، کدوم ویژگی اخلاقی اش از نظرشما الگو بود ؟
اینکه هیچ وقت دروغ نمی گفت و یا اینکه  غیبت  و پست سر هیچ کسی صحبت نمی کرد. از غیبت کردن خیلی ناراحت می شد و روی این موضوع تاکید زیادی داشت.از نظر کمک به دیگران ، دست بده اش خیلی خوب بود و اگر کسی کمک می خواست حتما مساعدنت می نمود .خیلی مردمی بود و اهل بخشش.


فرمودید محمد به خانواده اش کمک می نمود بیشتر در چه زمینه ای به خانواده اش کمک می نمود؟
در همه زمینه ها . با توجه به اینکه پدرش وضع مالی مناسبی نداشت از حقوقی که میگرفت  هر چه را برای ما میگرفت برای خانواده اش هم  تهیه می کرد. مثلا روزی که میرفت  منزل پدرش میرفت سراغ یخچالشان نگاه میکرد چه چیزی لازم دارند روز بعد خرید می کرد و می آورد برایشان. رفتارش نسبت به  پدر و مادرش خیلی خوب  بودو علاقه خاصی به آنها  داشت .

 اهل هدیه دادن  هم بودند
بله هر مناسبتی که می شد  حتما برام هدیه میگرفت
اولین کادو و هدیه اش برام یک پلاک و زنجیر بود . زمانی که توی نظام رفته بود تقریبا 50 تومان بهش حقوق داده بودند که با پلش برای من یه مدال  با زنجیر خریده بود  هنوز هم
دارمش
گفتگوی اختصاصی نوید شاهد هرمزگان با همسر شهید محمد قاسمی

آخرین کادویی  هم که برایم گرفت  یه کتاب  بود با عنوان" قرآن در خانواده پلیس "  که به مناسبت "روز زن" هدیه داد  کتابش رو هم دارم به همراه یک لوح  تقدیر و تشکر بود.
در روزهایی که شهید ماموریت بود بیشتر از چه طریق با هم در ارتباط بودید؟
زمانی که خیلی تلفن رواج نداشت از طریق نامه با هم در ارتباط بودیم من هم یه دفتر روزانه داشتم و برایش می نوشتم و  از طریق پست میفرستادم برایش . وقتی به دستش می رسید جوابش میداد تا اینکه بعدها بیشتر از طریق تلفن با من تماس می گرفت.
هر چند مدت به  مرخصی می آمد؟
 وقتی به ماموریت بم رفته بود هر دو هفته ای سه روز می آمد . ولی منوجان که بود فقط پنج شنبه ،جمعه  می آمد. وقتی می آمد خیلی وقت ها با هم پیاده تا ساحل بندرعباس می رفتیم و تفریح می نمودیم وگاهی تا وسط دریا هم می رفتیم روزهای خوب و دلنشینی بود
گفتگوی اختصاصی نوید شاهد هرمزگان با همسر شهید محمد قاسمی

شهید اوقات فراغتش را چگونه سپری می نمودند
بیستر با دوستانش می رفت توی کانون ورزشی که در  روستای برتمب{زادگاهش}بود. عضو بسیج  آنجا هم بود و در ایام دهه فجر تئاتر بازی می کرد و اهل هنر هم بود . بیشتر در  حوزه طنز بازی می کردد یا به عنوان مجری برنامه در مناسبت ها مجری گری می نمود.
در مناسبت ایام محرم و ماه مبارک رمضان  در هیئتی که توی روستای برتمب بود فعالیت می کرد . کلا در همه برنامه ها فعال داشت از پذیرایی گرفته و ...
 در زمینه ورزشی هم بیشتر فوتبال بازی می کرد .
 خاطره ای از شهید اگر به ذهنتان دارید تعریف نمایید
من همیشه نماز  را با رکعت شمار می خواندم ، به من میگفت تو باید طوری نمازت رو بخوانی که با خلوص نیت و  آرامش خاطر باشد  و تشویقم می نمود بعدها من هم  دیگه رکعت شمار  را کنار گذاشتم .

اهل مطالعه هم بودند ؟
در حوزه عمومی مطالعه می کرد . و علم روز رو می خواند و دوره کامپیوتر رو هم گذراند در آموزشگاه عصر رایانه .



 شهید توصیه و سفارش خاصی هم می نمودند
بیشتر  روی تربیت ستایش تاکید و سفارش می نمود .میگفت دوست دارم که دخترم یک انسان با ایمان ، درسخوان و موفق باشه


گفتگوی اختصاصی نوید شاهد هرمزگان با همسر شهید محمد قاسمی
 تا قبل از شهادت در این مورد  قبلا صحبتی کرده بود با شما
وقتی می آمد خونه گاهی به من میگفت :  دوست دارم شهید بشم و اگه یه موقع توی سوریه و.. جنگ بشه من حتما داوطلبانه میرم .

از شما تشکر میکنم بابت وقت تان که در اختیار نوید شاهد گذاشتید

خواهش میکنم و از شما هم سپاسگذارم

گفتگو از : مرضیه ناکوئی درگزی





برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده