پایان چشم‌انتظاری
سه‌شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۵۵
شهید حمید انبارکی در تاریخ 1350/6/31 در روستای انبارک تنگستان چشم به جهان گشود و در دامن پدر و مادری با تقوا پرورش یافت.او دوران ابتدایی را به خوبی در روستا به پایان رسانید و جهت ادامه تحصیل وارد مدرسه ی راهنمایی شورکی گردید و پس از گذراندن نیمه سال تحصیلی قصد رفتن به جبهه را نمود.س از رفتن از مرخصی از مارد عازم جبهه مجنون می گردد و در مورخه 1367/3/29 در جزیره ی مجنون نامه ای برای عمویش جواد می فرستد که من در حال حاضر در جزیره مجنون در سنگر کمین هستم.در مورخه1367/4/9 خبر شهادت نامبرده را به خانواده اش اعلام نمودند.
پایان چشم‌انتظاری 29ساله

زندگی نامه ی شهید حمید انبارکی

شهید انبارکی در تاریخ 1350/6/31 در روستای انبارک تنگستان چشم به جهان گشود و در دامن پدر و مادری با تقوا پرورش یافت. وی با وجود محرومیت های زندگی در روستا، رشد خود را آغاز نمود. در میان اقوام از محبت های والایی برخوردار بود تا اینکه به 6 سالگی رسید و وارد دبستان هجرت انبارک گردید. نامبرده در دبستان بر اثر برخوردهای کودکانه و محبت آمیزی که دارا بود از نظر معلمین و شاگردان به شاگرد نمونه مشهور گردید. وی چنان در درس های خود فعال و کوشا بود که دوران ابتدایی را به خوبی در روستا به پایان رسانید و جهت ادامه تحصیل وارد مدرسه ی راهنمایی شورکی گردید و پس از گذراندن نیمه سال تحصیلی قصد رفتن به جبهه را نمود و پس از گذراندن دوره ی آموزشی در اردوگاه قدس شهرستان دیر برای استراحت چند روزه ای به آغوش گرم خانواده برگشت. او پس از اتمام مرخصی عازم جبهه شد و در جبهه ی «خور عبدالله» مشغول فعالیت گردید و بعد از 55 روز خدمت بر اثر اصابت خمپاره به سنگر ایشان، همسنگرش شهید و او نیز بر اثر موج زدگی بیمار گردید و به خانه مراجعت نمود. با شروع سال تحصیلی در مجتمع آموزشی شهرستان تنگستان ثبت نام نمود و مشغول تحصیل گردید و در گردان تخریب ثبت نام کرد و پس از گذراندن دوره ی آموزشی در منطقه «مارد» مشغول خدمت شد. پس از مدتی جهت دیدار چند روزه ای به خانه مراجعت نمود و پس از رفتن از مرخصی از مارد عازم جبهه مجنون می گردد و در مورخه 1367/3/29 در جزیره ی مجنون نامه ای برای پدر و عمویش جواد می فرستد که عموجان به پدرم نگویید من در حال حاضر در جزیره مجنون در سنگر کمین هستم؛ تا این که عملیات جزیره مجنون شروع می گردید و در مورخه 1367/4/9 از طریق سپاه خورموج و بنیاد شهید شهرستان تنگستان شهادت نامبرده را به خانواده اش اعلام نمودند.


وصیت نامه شهید

«انا الله الشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون»

خدا، جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده؛ آن هایی که در راه خدا کارزار می کنند پس می کشند و کشته می شوند. (قرآن کریم)

بسم رب الشهدا و اشهد ان لا اله الا الله و حد لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله. شکر خدای را که توفیق یافتم در راه مبارزه حق علیه باطل شرکت کنم و آن چه را دارم در طبق اخلاص نهاده، تقدیم ایزد منان کنم و آن چه حسین و یارانش و تمام رزمندگان صدر اسلام پروانه وار دور آن می گشتند، آن را باز یابم؛ یعنی شهادت. آیا کسی به خود اجازه می دهد که با چشم خود ببیند که جنایتکاران و متجاوزان دست به سوی اسلام و شرف و کشورش دراز کرده و قصد نابودی آن را داشته باشند و سکوت اختیار کند!؟ من اکنون می روم که با خدایم ملاقات کنم؛ می روم تا آتشی که در درونم شعله ور شده را خاموش نمایم. من هم به جبهه ی جنگ می روم و خدای من بداند که هیچ موقع سنگر را خالی نمی نمایم، اما باید از رهبرم امام امت حجت عصر خمینی بت شکن قدر دانی کنم که مرا از سیاه چال ها و گرداب های روزگار که به سوی پرتگاه روانه بودند نجات داد و هادی و راهنمایم شد و تو ای همرزم، دوستم، خود بهتر می دانی که این انقلاب به چه نحوه ای به پیروزی رسید. کشته شدن علی اکبرها و علی اصغر ها و حبیب بن مظاهر ها بود خدای ناکرده بی تفاوت ننشینیم و دنیا را بر آخرت ترجیح ندهیم هیچ حزن و اندوهی به دل خود راه ندهید که ما پیروزیم.

دیگر عرضی ندارم، ولی به مادرم بگویید که از داغ من گریه نکند، چون من راه حق را تشخیص دادم.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

والسلام

حمید انبارکی                                                                                  

 

 





منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده